رساله آموزشی
وضو ، غسل ، نماز
مطابق با فتاوای حضرت آيت الله العظمی سيد علی خامنه ای (مد ظله العالی)
معنای وضو
وضو یعنی شستن صورت و دستها و مسح کردن جلو سر و روی پاها با شرایط و کیفیت خاص. این عمل که در شرع مقدس، وسیلهی طهارت معنوی شمرده شده، مقدمهی برخی اعمال واجب و مستحب است، از قبیل نماز، طواف، تلاوت قرآن، ورود به مسجد و غیر اینها.
کیفیت وضو
ترتیب وضو از این قرار است: شستشوی صورت از بالای پیشانی یعنی جایی که موی سر روییده است تا سر چانه، سپس شستن دست راست از آرنج تا سر انگشتان، سپس شستن دست چپ از آرنج تا سر انگشتان، سپس کشیدن دست مرطوب بر روی قسمت جلویی سر، و در آخر کشیدن دست مرطوب بر روی هر دو پا از سر انگشتان پا تا مفصل ساق پا.
شستن صورت و دستها
۱. در شستشوی صورت باید به اندازهیی که ما بین انگشت وسط و شست قرار گیرد شسته شود.
۲. در صورتهای پوشیده از مو، شستن روی موها کفایت میکند و لازم نیست آب وضو را به پوست صورت برساند، مگر در جایی که مو به قدری کم پشت است که پوست صورت کاملاً دیده میشود.
۳. صدق شستن منوط به رساندن آب به تمام عضو است، هر چند به وسیلهی دست کشیدن باشد و مسح اعضا با دست مرطوب به تنهایی کافی نیست.
۴. صورت و دستها در وضو باید از بالا به پایین شسته شود، اگر از پایین به بالا بشوید وضو باطل است.
۵. شستن صورت و دستها
بار اول: واجب. بار دوم: جایز.
بار سوم و بیشتر: غیر مشروع (حرام).
توجه:
ملاک برای تعیین هر بار، قصد انسان است، پس اگر به قصد بار اولِ شستن چند مرتبه آب بریزد اشکال ندارد.
مسح سر و پاها
۱. مسح بر پوست سر واجب نیست، بلکه بر موی قسمت جلوی سر کافی است، ولی اگر موی جاهای دیگر در قسمت جلو جمع شده باشد یا موی جلوی سر به قدری بلند باشد که بر روی صورت یا شانهها ریخته شده است، مسح بر آن کافی نیست، و باید فرق سر را باز کرده پوست یا بن موها را مسح کند.
توجه:
کسی که در جلوی سرش موی مصنوعی گذاشته است؛ اگر موی مصنوعی به نحو کلاهگیس باشد واجب است برای مسح، آن را بردارد ولی اگر بر پوست سر کاشته شده و برداشتن آن ممکن نباشد یا مستلزم ضرر و مشقت باشد و با وجود موها قدرت بر رساندن رطوبت به پوست سر نباشد مسح بر روی همین موها کافی است.
۲. محل مسح پا، عبارت است از روی پا از سر یکی از انگشتان تا مفصل ساق، و استحباب مسح پایین انگشتان پا (یعنی جایی که موقع راه رفتن با زمین تماس پیدا میکند) ثابت نشده است.
توجه:
اگر مسح پا، شامل سر انگشتان پا نباشد، بلکه فقط روی پا و مقداری از انگشتان مسح شود، وضو باطل است. بلی اگر شک داشته باشد که آیا هنگام مسح، از سر انگشتان پا مسح میکرده است یا نه؟ در صورتیکه مسئله را می دانسته و احتمال می دهد که از سر انگشتان مسح کرده باشد وضویش محکوم به صحت است.
۳. مسح سر و پاها باید با رطوبتی که از آب وضو در دستها مانده، کشیده شود و اگر رطوبتی باقی نمانده نمیتواند دست را با آب تر کند، بلکه باید دست را با رطوبتی که در ریش یا ابرو هست مرطوب کند و مسح نماید، و احتیاط (واجب) آن است که مسح سر با دست راست باشد، ولی کشیدن مسح از بالا به پایین لازم نیست.
توجه:
اگر شخص وضو گیرنده، هنگام شستن صورت و دستها به قصد وضو، اقدام به باز و بسته کردن شیر آب نماید اشکال ندارد و به صحت وضو لطمهیی نمیزند، ولی اگر بعد از فراغت از شستن دست چپ و قبل از مسح با آن، دستش را روی شیری که خیس است بگذارد و آب وضوی دست با آب خارج از وضو، مخلوط شود صحت مسح با رطوبتی که مختلط از آب وضو و آب خارج است، محل اشکال میباشد.
از آن جایی که مسح پاها باید با رطوبتی که از آب وضو در کف دو دست باقی مانده صورت بگیرد، لذا باید هنگام مسح سر، دست به قسمت بالای پیشانی نرسد و با رطوبت صورت برخورد نکند تا این کهرطوبت دست که هنگام مسح پا به آن نیاز دارد با رطوبت صورت مخلوط نشود.
۴. در مسح باید دست را بر سر یا پا بکشد، پس اگر دست را ثابت نگهدارد و سر یا پا را بر آن بکشد، مسح باطل است.
۵. محل مسح باید خشک باشد یا به قدری تر نباشد که رطوبت کف دست به آن اثر نکند.
توجه:
اگر چند قطره آب بر روی پا باشد واجب است محل مسح را از آن قطرات خشک کرد تا هنگام مسح، رطوبت دست بر پا تأثیر بگذارد نه برعکس.
۶. اگر روی پا نجس باشد و برای مسح نتواند آن را آب بکشد، باید تیمم کند.
۷. فردی که به علت فلج شدن هر دو پای خود به کمک کفش طبی و عصای چوبی راه میرود و بیرون آوردن کفش برای مسح پاها برای او خیلی سخت و دشوار است، مسح بر روی کفش کافی و مجزی است.
دو نکته در ارتباط با کیفیت وضو
کسی که پی در پی از او باد خارج میشود، اگر نتواند وضوی خود را تا آخر نماز حفظ کند و تجدید وضو در اثنای نماز هم برای او خیلی دشوار باشد، میتواند با هر وضویی یک نماز بخواند یعنی برای هر نماز به یک وضو اکتفا کند، هر چند وضوی او در بین نماز باطل شود.
بین زن و مرد در افعال و کیفیت وضو فرقی نیست، جز این که برای مردها مستحب است که هنگام شستن آرنج از قسمت بیرونی آن شروع کنند و زنها از قسمت داخلی آن.
شرایطی که به وضو گیرنده برمیگردد:الف) با قصد قربت وضو بگیرد (نیت ب) استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد.
شرایطی که به آب وضو برمیگردد:
الف) آب وضو مطلق باشد.ب) آب وضو پاک باشد.ج) آب وضو مباح باشد (غصبی نباشد).
شرایطی که به ظرف وضو برمیگردد:الف) مباح باشد
شرایطیکهبه اعضای وضو برمیگردد:الف) پاک باشد.ب) مانعی از رسیدن آب در آن نباشد.
شرایطی که به کیفیت وضو برمیگردد:
الف) ترتیب را در شستن و مسح کردنها رعایت کند (ترتیب).
ب) کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهد (موالات).
ج) کارهای وضو را خودش در حال اختیار انجام دهد (مباشرت).
شرایطی که به زمان وضو برمیگردد:به مقدار وضو و نماز وقت باقی باشد.
۱. نیت
وضو را باید با قصد قربت به جا آورد یعنی به این نیت که این عمل مخصوص را برای انجام فرمان خداوند انجام میدهد، پس اگر از روی تظاهر یا برای خنک شدن، همهی کارهای وضو را انجام دهد، وضو باطل است.
۲. استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد
کسی که میترسد اگر وضو بگیرد مریض شود یا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، نباید وضو بگیرد.
۳. آب وضو مطلق باشد
آب وضو باید مطلق باشد، بنابراین وضو با آب مضاف باطل است.
۴. آب وضو پاک باشد
آب وضو باید پاک باشد، بنابراین وضو با آب نجس، باطل است.
توجه:
کسی که پس از جستجوی آب، آب آلوده و کثیفی را پیدا کند اگر آن آب، پاک و مطلق باشد و استعمال آن ضرری نداشته باشد و خوف ضرر هم در بین نباشد واجب است وضو بگیرد و نوبت به تیمم نمیرسد.
۵. آب وضو مباح باشد
آب وضو باید مباح باشد، بنابراین وضو با آب غصبی جایز نیست.
توجه:
مکانی که آب آن برای وضو گرفتن همهی نماز گزاران به طور مطلق قرار داده شده است، استفاده از آن اشکال ندارد.
وضو در مساجد و مراکز و ادارات دولتی که دولت در سایر کشورهای اسلامی بنا میکند جایز است و مانع شرعی ندارد.
هرگاه سازمان آب، نصب پمپ فشار و استفاده از آن را ممنوع کند، نصب پمپ و استفاده از آن جایز نیست و وضو با آبی که به وسیلهی پمپ به دست میاید محل اشکال است، حتی برای ساکنان طبقات بالای ساختمانها که به دلیل ضعیف بودن فشار آب مجبورند از پمپ استفاده کنند.
هر یک از مشترکین ساختمانهای مسکونی و غیر مسکونی، از نظر شرعی به مقداری که از امکانات مشترک استفاده میکند، نسبت به هزینهی خدمات (از قبیل هزینهی آب سرد و گرم، تهویه، نگهبان و مانند آن) مدیون است، و اگر از پرداخت پول آب امتناع کند وضوی او محل اشکال بلکه باطل است.
۶. اعضای وضو پاک باشد
اعضای وضو در هنگام شستن و مسح کردن باید پاک باشند، ولی اگر جایی را که شسته یا مسح کرده پیش از اتمام وضو نجس شود وضو صحیح است. البته تطهیر آن برای پاک شدن از نجاست به خاطر نماز واجب است.
توجه:
اگر بعد از وضو شک کند آیا موضعی را که از قبل نجس بوده تطهیر کرده و سپس وضو گرفته یا نه، چنانچه در هنگام وضو توجه به پاکی و نجسی آنجا نداشته است وضو باطل است، ولی اگر میداند یا احتمال میدهد که به پاکی و نجسی آن توجه داشته وضو درست است، ولی در هر صورت باید آن موضع را آب بکشد.
۷. در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد
در اعضای وضو باید مانعی از رسیدن آب نباشد و در غیر این صورت وضو باطل است.
توجه:
چربیهایی که به طور طبیعی در مو و صورت به وجود میاید مانع محسوب نمیشود مگر آن که به حدی باشد که مانع از رسیدن آب به پوست و مو گردد.
رنگ روی ناخن در صورتی که دارای جرم باشد، مانع از رسیدن آب به ناخن میشود و وضو باطل است.
رنگ مصنوعی که زنها از آن برای رنگ کردن موی سر و ابروی خود استفاده میکنند، اگر صرفاً رنگ باشد و دارای جرمی نباشد که مانع از رسیدن آب به مو شود وضو صحیح است.
جوهر در صورتی که دارای جرم بوده و مانع از رسیدن آب به پوست شود باعث بطلان وضو میشود و تشخیص این موضوع بر عهدهی مکلف میباشد.
خالکوبی بدن اگر صرفاً رنگ باشد و یا در زیر پوست بوده و بر ظاهر پوست چیزی که مانع از رسیدن آب بر آن شود وجود نداشته باشد وضو صحیح است.
صرف وجود اثر گچ یا صابون که بعد از خشک شدن اعضا ظاهر میشود ضرری به وضو نمیرساند، مگر این که دارای جرمی باشد که مانع از رسیدن آب به بشره (ظاهر پوست) شود.
اگر میداند چیزی به اعضای وضو چسبیده، ولی شک دارد که از رسیدن آب جلوگیری میکند یا نه، باید آن را بر طرف کند.
اگر پیش از وضو بداند که در بعضی اعضای وضو مانع از رسیدن آب وجود دارد، و بعد از وضو شک کند که آب را به آنجا رسانده یا نه، چنانچه احتمال بدهد که در حال وضو ملتفت به مانع بوده، وضو صحیح است.
اگر شک کند به اعضای وضو چیزی که مانع از رسیدن آب است، چسبیده یا نه، چنانچه احتمال آن در نظر مردم به جا باشد - مثل آن که بعد از گلکاری احتمال بدهد که گِل به دست او چسبیده- باید وارسی کند یا به قدری دست بمالد که اطمینان پیدا کند که اگر بوده بر طرف شده یا آب به زیر آن رسیده است.
۸. ترتیب
وضو باید به همان ترتیبی که قبلاً در بحث «ترتیب وضو» گفته شد انجام گیرد و اگر به ترتیب دیگری عمل کند وضو باطل است.
۹. موالات
لازم است کارهای وضو را به طور متعارف پی در پی انجام دهد، بدین معنی که اگر میان آنها به قدری فاصله بیندازد که در هنگام شستن یا مسح کردن عضوی، جاهایی که پیش از آن شسته شده خشک شده باشد، وضو باطل است.
۱۰. مباشرت
کسی که میخواهد وضو بگیرد باید همهی کارهای وضو را خودش انجام دهد، و اگر دیگری او را وضو دهد یا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک کند، وضو باطل است.
توجه:
کسی که به خاطر بیماری و امثال آن نمیتواند خودش وضو بگیرد باید از کسی بخواهد که به او در کارهای وضو کمک کند. البته خود وضو گیرنده باید نیت وضو کند و در صورتی که بتواند، با دست خود عمل مسح را انجام دهد، و اگر نتواند، نایب دست او را گرفته و با آن مسح مینماید، اگر از این کار هم عاجز باشد نایب از دست او رطوبت گرفته و مسح میکند، و اگر این شخص کف دست نداشته باشد برای مسح، رطوبت از ساعد او میگیرد و اگر ساعد هم نداشته باشد رطوبت از صورت او گرفته و سر و پا را با آن مسح میکند.
۱۱. وقت برای وضو و نماز کافی باشد
اگر وقت نماز به قدری تنگ است که در صورت وضو گرفتن، نمیتواند همهی نماز را در وقت بخواند و مقداری از آن در خارج وقت واقع خواهد شد، در این صورت نباید وضو بگیرد، بلکه باید تیمم کند و نماز بخواند. البته اگر تیمم هم به همان اندازهی وضو وقت میگیرد در این صورت باید وضو بگیرد.
وضوی ارتماسی
معنای وضوی ارتماسی
در وضو جایز است که انسان به جای ریختن آب بر روی صورت و دستها، آنها را به قصد وضو در آب فرو ببرد و بیرون بیاورد و این را «وضوی ارتماسی» میگویند.
احکام وضوی ارتماسی
۱. در وضوی ارتماسی نیز واجب است که اعضای وضو از بالا به پایین شسته شوند.
۲. در وضوی ارتماسی فقط دو بار میتوان صورت و دستها را داخل آب کرد: بار اول واجب، بار دوم جایز است و بیش از آن مشروع نیست، و در مورد دستها، باید قصد شستن وضویی آنها هنگام خارج کردن آنها از آب باشد تا بتوان از این طریق مسح را با آب وضو انجام داد.
وضوی جبیرهیی
معنای وضوی جبیرهیی
اگر روی زخم بسته است، باید جاهایی را که میشود شست بشوید و روی زخم بند (جبیره) به جای شستن، دست تر بکشد. به این وضو، «وضوی جبیرهیی» میگویند.
احکام وضوی جبیرهیی
اگر در اعضای وضو (صورت و دستها) زخم یا شکستگی است و روی آن باز است و آب برای آن ضرر ندارد، باید آن را بشوید، و اگر شستن آن مضر است باید اطراف آن را بشوید و احتیاط (واجب) آن است که اگر کشیدن دست تر بر آن ضرر ندارد دست تر بر آن بکشد.
اگر محل مسح، زخم است و نمیتواند روی آن، دست تر بکشد، باید به جای وضو، تیمم کند، ولی در صورتی که میتواند پارچهیی روی زخم قرار دهد و بر آن دست بکشد احتیاط (واجب) آن است که علاوه بر تیمم، وضو نیز با چنین مسحی بگیرد.
کسی که در یکی از اعضای وضویش زخمی وجود دارد که دایماً از آن خون میآید، واجب است جبیرهیی را بر روی زخم بگذارد که خون از آن بیرون نمیآید، مثل نایلون.
مبطلات وضو
- خارج شدن ادرار- خارج شدن مدفوع- خارج شدن باد شکم- به خواب رفتن- چیزهایی که عقل را از بین میبرد، مانند دیوانگی و مستی و بیهوشی- استحاضهی زنان- هر چیزی که موجب غسل میشود، مانند جنابت و خون حیض.(و مس میت)
توجه:
چیزهایی که وضو را باطل میکند «مبطلات وضو» میگویند.
با عارض شدن مبطلات وضو، کودک نابالغ هم (همانند افراد بالغ) محدث میشود (یعنی وضویش باطل میشود).
احکام وضو
۱. کسی که جاهل به بطلان وضویش است و بعد از وضو متوجه آن میشود، واجب است برای اعمال مشروط به طهارت، وضو را اعاده کند و اگر با وضوی باطل نماز خوانده باشد اعادهی آن نیز واجب میباشد.
۲. کسی که در کارهای وضو و شرایط آن، مثل پاک بودن آب و غصبی نبودن آن خیلی شک میکند، باید به شک خود اعتنا نکند.
شک در اصل وضو (شک دارد وضو گرفته یا نه)
قبل از نماز: باید وضو بگیرد.
در بین نماز: نماز او باطل است و باید دوباره وضو بگیرد و نماز را دوباره بخواند.
پس از نماز (شک دارد نماز خوانده شده با وضو بوده یا نه): نمازی که خوانده صحیح است، ولی باید برای نمازهای دیگر وضو بگیرد.
شک در بطلان وضو (شک دارد وضویی که گرفته باطل شده یا نه): بنا میگذارد که وضوی او باطل نشده است.
شک در صحت وضو (پس از انجام وضو شک دارد وضویی که گرفته صحیح بوده یا نه): در صورتی که احتمال میدهد وضو را صحیح انجام داده و در وقت وضو متوجه انجام آنچه در صحت وضو معتبر است بوده، به شک خود اعتنا نکند (و بنا بر صحت بگذارد)
غایات وضو (کارهایی که باید برای آن وضو گرفت)
۱. شرط صحت عمل یعنی اگر عمل بدون وضو، انجام شود صحیح نیست:
- همهی نمازهای واجب و مستحب (به جز نماز میت)
- اجزای فراموش شدهی نماز (سجده و تشهد)
- طواف واجب
۲. شـرط جواز عمل (حرام نبودن) یعنی اگر آن عمل بدون وضو انجام گیرد حرام است:
- مس خط قرآن
- مس اسما و صفات مخصوص خداوند
- مس اسمای انبیا و ایمهی معصومین (ع) به احتیاط (واجب)
۳. شرط کمال عمل، مانند وضو برای قرائت قرآن
۴. شرط تحقق عمل،مانند وضو برای با طهارت بودن
۵. رفع کراهت عمل،مانند غذا خوردن در حال جنابت که با وضو، کراهت آن برداشته میشود
توجه:
وضو، شرط صحت همهی نمازهای واجب و مستحب و اجزای فراموش شدهی آن است، بنابراین هیچ نمازی بدون وضو صحیح نیست مگر نماز میت که وضو برای آن لازم نیست.
وضو، شرط صحت طواف واجب خانهی خدا است و بدون آن طواف واجب باطل است. منظور از طواف واجب، طوافی است که جزیی از حج یا عمره است، گر چه آن حج یا عمره مستحب باشد، ولی در طواف مستحب که در غیر حج و عمره کسی انجام دهد وضو لازم نیست.
وضو گرفتن برای خواندن نماز واجب، اگر عرفاً نزدیک داخل شدن به وقت آن باشد اشکال ندارد.
وضو به قصد با طهارت بودن، از نظر شرعی مستحب و مطلوب است و خواندن نماز با وضوی مستحب جایز است.
مستحب است انسان در همه حال با وضو باشد مخصوصاً در هنگام ورود به مسجد و مشاهد مشرفه و تلاوت قرآن و هنگامی که میخواهد بخوابد و بعضی اوقات دیگر.
بعد از آن که وضو به طور صحیح محقق شد، تا زمانی که باطل نشده است، انجام هر عمل مشروط به طهارت با آن جایز است، بنابر این لازم نیست برای هر نمازی وضوی جداگانه بگیرد، بلکه میتواند با یک وضو تا زمانی که باطل نشده هر مقدار نماز که بخواهد بخواند.
مس قرآن
دست زدن به خط قرآن بدون وضو حرام است و این امر، اختصاص به قرآن کریم ندارد، بلکه شامل همهی کلمات و آیات قرآنی میشود، هر چند در کتاب دیگری یا در روزنامه، مجله، تابلو و غیر آنها باشد.
توجه: همه جای بدن، مانند لب و صورت و غیره هم حکم دست را دارد.
مس اسامی خداوند متعال و پیامبران و امامان معصوم (ع)
مس اسما و صفات مخصوص ذات باری تعالی بدون وضو حرام است، و به احتیاط (واجب) نامهای انبیای عظام و ایمهی معصومین(ع) نیز حکم نامهای خداوند متعال را دارد.
مس لفظ جلالهی«الله» بدون وضو جایز نیست، اگر چه جزیی از یک اسم مرکب از قبیل عبدالله و حبیب الله باشد.
آرم جمهوری اسلامی ایران اگر در نظر عرف، اسم جلاله محسوب و خوانده شود، مس آن بدون طهارت حرام است و در غیر این صورت اشکال ندارد، اگر چه احوط (استحبابی) ترک مس آن بدون طهارت است.
مس ضمیرهایی که به ذات باری تعالی بر میگردند، مثل ضمیر جملهی«بسمه تعالی» حکم لفظ جلاله «الله» را ندارد.
نوشتن همزه و سه نقطه به صورت «ا…» به جای لفظ جلالهی«الله» از نظر شرعی مانعی ندارد، و همزه و نقاط، حکم لفظ جلاله را ندارد و مس آن بدون وضو جایز است.خودداری کردن از نوشتن لفظ جلالهی«الله» به صرف احتمال مس آن توسط افراد بی وضو، مانعی ندارد.
چند نکته در ارتباط با مس آیات قرآن و اسمای متبرکهی خداوند متعال و پیامبران و امامان معصوم (ع)
به گردن آویختن گردنبندی که آیات قرآن یا اسمای مبارکه بر آن نقش شده است اشکال ندارد، ولی باید نوشتهها با بدن تماس نداشته باشد.
هرگاه بخواهند هنگام خوردن غذا از ظرفی که آیات قرآنی از جمله آیة الکرسی یا اسمای مبارکه روی آن نوشته شده استفاده کنند اشکال ندارد، به شرطی که با وضو باشند و یا غذا را با قاشق از ظرف بردارند.
کسانیکه به وسیلهی دستگاه تحریر، آیات قرآنی یا اسمای جلاله و یا نامهای معصومین(ع) را مینویسند لازم نیست در حال تحریر و نوشتن با وضو باشند (این کار مشروط به طهارت نیست)، ولی از مس آنها بدون وضو باید اجتناب نمایند.
کلماتی که روی انگشترها نقش میکنند، اگر از کلماتی باشد که شرط جواز مس آن، طهارت است، مثل کلمات قرآنی و مانند آن، مس آن بدون طهارت جایز نیست.
طبع و نشر آیات قرآنی و اسمای جلاله و امثال آن اشکال ندارد، ولی بر کسی که به دستش میرسد واجب است که احکام شرعی آنها را رعایت نماید و از بی احترامی و نجس کردن و مس بدون وضوی آنها خودداری کنند.
استفاده از روزنامههایی که آیات قرآنی یا اسمای مبارکه در آن نوشته شده است در کارهایی، مثل پیچاندن غذا با آن یا نشستن بر آن و یا استفاده از آن به جای سفره و … اگر از نظر عرف بی احترامی شمرده شود جایز نیست، و اگر بی احترامی محسوب نشود اشکال ندارد.
انداختن چیزی که مشتمل بر آیات قرآنی یا اسمای متبرکه است در نهرها و جویبارها، اگر از نظر عرف اهانت محسوب نشود اشکال ندارد.
هرگاه وجود آیات قرآنی و نامهای خداوند و اسامی معصومین(ع) در ورقهیی احراز نشود، سوزاندن و دور انداختن آن اشکال ندارد و فحص و بررسی لازم نیست. گفتنی است سوزاندن و دور انداختن اوراقی که امکان استفاده از آن در صنعت کارتن سازی و مانند آن وجود دارد و یا بر یک طرف آن نوشته شده است و طرف دیگر آن قابل استفاده برای نوشتن است، به علت وجود شبههی اسراف خالی از اشکال نیست.
دفن آیات قرآنی و اسمای مبارکه در خاک و یا تبدیل آنها به خمیر به وسیلهی آب اشکال ندارد، ولی جواز سوزاندن آنها مشکل است و اگر بی احترامی محسوب شود جایز نیست، مگر در صورتی که اضطرار اقتضا کند و جدا کردن آیات قرآنی و نامهای مبارک امکان نداشته باشد.
قطعه قطعه کردن آیات قرآنی و اسمای مبارکه به مقدار زیاد به طوری که حتی دو حرف آنها به هم متصل نمانده و غیر قابل خواندن شود، اگر بی احترامی محسوب شود جایز نیست و در غیر این صورت نیز، اگر موجب محو نوشتهی لفظ جلاله و آیات قرآنی نشود کافی نیست، همچنان که تغییر صورت خطی کلمات با اضافه یا کم کردن بعضی حروف نیز باعث زوال حکم شرعی حروفی که به قصد نوشتن آیات قرآنی یا لفظ جلاله به کار رفتهاند نمیشود. بلی، زوال حکم بر اثر تغییر حروف به نحوی که ملحق به محو حروف گردد، بعید نیست، هر چند احتیاط (مستحب)، اجتناب از مس آن بدون وضو است.
معنای غسل غسل یعنی شستشوی تمام بدن از سر تا پا با شرایط و کیفیت خاص.
اقسام غسل
۱. واجب
مشترک میان مردان و زنان:
غسل پس از جنابت غسل پس از مس میت غسل میت غسل در هنگامی که نذر و عهد کرده یا قسم خورده باشد که غسل کند
مخصوص بانوان:
غسل پس از پایان عادت ماهیانه (حیض) غسل پس از قطع شدن خون زایمان (نفاس) غسل در اثنای خونریزیهای زنان (استحاضه)
۲. مستحب، مانند غسل جمعه.
کیفیت غسل
غسل را به دو گونه میشود انجام داد:
ترتیبی: اول این که با ترتیب مخصوص بدن را بشوید، به این که ابتدا سر و گردن، بعد بعد تمام نیمه راست بدن و در آخر تمام نیمه چپ بدن را بشوید.
ارتماسی: دوم این که تمام بدن را یکباره در آب فرو ببرد به طوری که آب به همه جای بدن برسد.
توجه:
در غسل، بنابر احتیاط واجب شستن موهای بلند و زیر آن لازم است، بنابراین بانوان بایستی- بنابر احتیاط واجب- علاوه بر رساندن آب به پوست سر، تمام موهای خود را نیز بشویند.
رو به قبله ایستادن در وقت غسل واجب نیست.
شستن پشت و یا هر عضوی از اعضای بدن قبل از نیت غسل و شروع آن، اشکال ندارد.
اگر غسل ترتیبی را بر خلاف ترتیبی که قبلاً گفته شد به جا آورد - چه عمداً باشد و چه از روی فراموشی و چه به سبب ندانستن مسأله - باطل است.
کسی که بعد از غسل بفهمد به قسمتی از بدنش آب نرسیده است
غسل ارتماسی بوده: باید دو باره غسل کند، چه جای آن را بداند یا نداند.
غسل ترتیبی بوده
جای آن را نمی داند:
باید دوباره غسل کند.
جای آن را میداند:
در طرف چپ است: شستن همان مقداری که شسته نشده کافی است.
در طرف راست است: باید آن مقدار را شسته، بعد طرف چپ را بشوید.
در سر و گردن است: باید آن مقدار را شسته، بعد طرف راست و چپ بدن را بشوید.
غسل جبیرهیی غسل جبیرهیی هم مانند وضوی جبیرهیی است.
شرایط غسل
شرایطی که برای وضو گفته شد، مانند پاک بودن آب و غیر آن در غسل هم شرط است، ولی در غسل، شستشو از بالا به پایین و نیز پی در پی شستن اعضای بدن لازم نیست، بلکه میتواند در وسط غسل، مدتی به کار دیگر بپردازد و سپس غسل را از همان محل که مانده است، ادامه دهد.
توجه:
در غسل، هر قسمتی را که میخواهد شستشو بدهد، اگر نجس است باید قبلاً آن را آب بکشد، ولی پاک بودن تمامی بدن قبل از غسل واجب نیست، بنابراین اگر عضو، قبل از غسل آن، تطهیر شده باشد غسل صحیح است، ولی اگر عضو نجس قبل از غسل آن تطهیر نشود، و با یک شستن بخواهد هم آن را پاک کند و هم غسل نماید، غسل باطل است.
چیزی را که مانع رسیدن آب به بدن است باید بر طرف کند و اگر پیش از اطمینان به این که بر طرف شده غسل کند، غسل او باطل است.
احکام غسل
۱. هرگاه در اثنای غسل، حدث اصغری از او سر بزند (مثلاً بول کند) به صحت غسل ضرر نمیرساند و لازم نیست که غسل را از نو شروع کند و باید آن را ادامه دهد، ولی چنین غسلی اگر غسل جنابت باشد مانند سایر غسلها کفایت از وضو برای نماز و سایر اعمال مشروط به طهارت از حدث اصغر نمیکند.
۲. کسی که غسلهای متعددی، اعم از واجب یا مستحب بر ذمهی او باشد، اگر به نیت همهی آنها یک غسل به جا آورد کافی است، و اگر در بین آنها غسل جنابت باشد و به نیت آن غسل کند از بقیهی غسلها هم کفایت میکند، اگر چه احتیاط (مستحب) این است که همهی آنها را نیت نماید.
۳. غیر از غسل جنابت، سایر غسلها کفایت از وضو نمیکند.
۴. کسی که بعد از غسل، یقین به باطل بودن آن پیدا کند بایستی قضای همهی نمازهایی که با آن غسل خوانده است را به جا آورد.
شک در غسل
شک در انجام غسل (شک دارد که غسل کرده یا نه): برای اعمالی که مشروط به غسل است باید غسل کند، ولی نمازهایی که تا کنون خوانده صحیح است.
شک در صحت غسل (پس از انجام غسل شک دارد غسلش صحیح بوده یا نه): در صورتی که احتمال میدهد غسل را صحیح انجام داده و در وقت غسل متوجه انجام آنچه در صحت غسل معتبر است بوده به شک خود اعتنا نکند (و بنا بر صحت بگذارد).
اسباب جنابت
انسان به یکی از دو چیز جنب می شود:
۱. آمیزش جنسی (به هر نحو که باشد، با حلال یا با حرام، منی بیرون بیاید یا نیاید، بالغ باشد یا نباشد)
۲. بیرون آمدن منی (چه در خواب و چه در بیداری، چه عمداً و چه بیاختیار)
توجه:
رطوبت خارج شده از مرد، اگر همراه با شهوت، جَستن و سست شدن بدن باشد، حکم منی را دارد، و اگر علایم سهگانه یا یکی از آنها وجود نداشته باشد و یا شک در آن باشد حکم منی را ندارد، مگر این که از راه دیگری یقین کند که منی است.
مایعی که زن در هنگام اوج لذت جنسی میبیند، حکم منی را دارد و باید غسل نماید، و اگر شک کند که به این مرحله رسیده یا نه و یا شک در خروج مایع داشته باشد غسل واجب نیست.
رسیدن منی به داخل رحم بدون دخول، سبب جنابت زن نمیشود.
با تحقق دخول ولو به مقدار حشفه (به معنی ختنه گاه)، غسل بر مرد و زن واجب است، هر چند منی خارج نشود و زن نیز به مرحلهی اوج لذت نرسد.
هرگاه زنی پس از نزدیکی، در حالی که منی در رحم او باقی مانده است بلافاصله غسل کند و بعد از غسل، منی از رحم خارج شود غسلش صحیح است و منی خارج شده بعد از غسل نجس است، هر چند اگر منی مرد باشد باعث جنابت مجدد نمیشود.
بر زنان، پس از انجام معاینات داخلی با وسایل طبی تا زمانی که منی خارج نشود، غسل واجب نیست.
کارهایی که بر جنب حرام است
۱. مس خط قرآن و اسما و صفات مخصوص ذات باری تعالی و همچنین به احتیاط واجب نامهای انبیای عظام و ایمهی معصومین (ع)
۲. ورود به مسجد الحرام و مسجد النبی (ص)، هر چند از یک در داخل و از در دیگر خارج شود.
۳. توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در وارد و از در دیگر خارج شود مانع ندارد.
۴. گذاشتن چیزی در مسجد.
۵. خواندن خصوص آیات سجده از سوره هایی که سجدهی واجب دارند، ولی خواندن سایر آیات از این سورهها اشکال ندارد.
توجه: حرم امامان معصوم (ع) بنابر احتیاط حکم مسجد را دارد. ورود جنب به داخل حرم امام زادگان (ع) اشکالی ندارد.
تکیهها و حسینیهها حکم مسجد را ندارند.
منظور از آیات سجده: آیهی ۱۵ از سورهی ۳۲ (سجده) و آیهی ۳۷ از سورهی ۴۱ (فصلت) و آیهی ۶۲ از سورهی ۵۳ (نجم) و آیهی ۱۹ از سورهی ۹۶ (علق) میباشد که خواننده یا شنوندهی آنها واجب است سجده کند.
احکام غسل جنابت
۱. در انجام تکلیف شرعی، حیا معنی ندارد. حیا، عذر شرعی برای ترک واجب (مثل غسل جنابت) نیست. به هر حال اگر غسل جنابت برای کسی امکان ندارد وظیفه اش برای نماز و روزه، تیمم بدل از غسل است.
۲. کسی که معذور از انجام غسل است، مثل فردی که میداند اگر از طریق نزدیکی با همسرش خود را جنب کند آبی برای غسل کردن نمییابد و یا وقت برای غسل و نماز ندارد جایز است با همسر خود نزدیکی کند به شرطی که قدرت بر تیمم داشته باشد، و در صورت جنابت و معذور بودن از انجام غسل، برای اعمال مشروط به طهارت، تیمم بدل از غسل جنابت میکند و با آن تیمم، داخل مسجد شدن و خواندن نماز و مس نوشتهی قرآن کریم و بقیهی اعمالی که انجام آنها مشروط به طهارت از جنابت است اشکال ندارد. (البته اگر عذرش تنگی وقت بوده فقط کاری را که برای آن تیمم کرده میتواند انجام دهد).
۳. کسی که بعد از خارج شدن منی غسل کرده، اگر پس از غسل، رطوبتی از او خارج شود که نداند منی است یا چیز دیگر، در صورتی که پیش از غسل و بعد از خروج منی، ادرار نکرده باشد، آن آب در حکم منی است و باید دوباره غسل کند.
۴. اگر در لباس خود لکهیی ببیند که نمیداند منی است یا چیز دیگر، تا یقین نکرده که منی است و از خود اوست غسل بر او واجب نیست.
۵. کسی که غسل جنابت کرده، نباید برای نماز وضو بگیرد و نماز و دیگر اعمالی را که باید با وضو انجام دهد میتواند با همین غسل انجام دهد.
۶. هرگاه بعد از غسل جنابت شک کند غسلش باطل شده است یا نه، لازم نیست برای نماز وضو بگیرد، ولی اگر بخواهد از باب احتیاط وضو بگیرد اشکالی ندارد
۷. کسی که در تنگی وقت نماز غسل میکند، اگر غسل را به این نیت بکند که از جنابت خارج شود - نه به نیت خصوص این نماز- غسل او صحیح است، اگر چه پس از غسل بفهمد که وقت برای نماز نداشته است.
موارد تیمم
مواردی که بایـد بـه جای وضو و غسل تیمم کرد
۱. هنگامی که تهیهی آب ممکن نباشد یا به این خاطر که آب وجود ندارد و یا این که آب هست، ولی مکلف به آن دسترسی ندارد، مثل این که آب در چاه است و او وسیلهی کشیدن آن از چاه را ندارد.
۲. هنگامی که آب برای سلامتی او مضر باشد.
۳. هنگامی که میترسد اگر آب را مصرف کند، خود یا کسانش یا کسی که حفظ جانش بر او لازم است در تشنگی بمانند.
۴. هنگامی که بخواهد با آبی که در اختیار دارد بدن یا لباس خود را برای نماز تطهیر کند.
۵. هنگامی که استعمال آب یا ظرف آن بر او حرام باشد، مثل این که غصبی باشد.
۶. هنگامی که وقت نماز تنگ باشد و وضو و غسل موجب شود که همهی نماز یا قسمتی از آن در خارج وقت واقع شود.
توجه: فردی که وضو یا غسل برایش ضرر دارد یا تکلیف خیلی دشواری است، باید به جای آن تیمم کند و چنانچه وضو بگیرد یا غسل نماید صحیح نیست.
فردی که به اعتقاد این که وضو یا غسل برایش ضرردارد (مثلاً مریض میشود) تیمم کند اشکال ندارد و نماز با آن صحیح است، ولی اگر پیش از آن که با این تیمم نماز بخواند بفهمد که ضرر ندارد، تیمم او باطل است و اگر بعد از آن که با این تیمم نماز بخواند فهمید که آب ضرر نداشته است بنابر احتیاط واجب باید وضو بگیرد یا غسل کند و دوباره نماز را به جا آورد.
صرف مشقت یا عیب شمرده شدن غسل جوانان در نیمه شب، عذر شرعی محسوب نمیشود، بلکه مادامی که غسل، حرجی و موجب ضرر برای مکلف نشود، غسل کردن به هر صورتی که امکان دارد واجب است و در صورت حرج (مشقت شدید و فوق العاده) یا ضرر باید تیمم کند.
هرگاه فردی جنب شود و وقت به مقداری که بتواند بدن و لباسش را تطهیر کند، و یا لباس خود را عوض نماید نداشته باشد و به علت سردی هوا و مانند آن نتواند نماز خود را برهنه هم بخواند، باید نماز را با تیمم بدل از غسل جنابت با همان لباس نجس بخواند. این نماز مجزی (کافی) است و قضای آن بر او واجب نیست.
اگر کسی در تنگی وقت، خوف آن را داشته باشد که در صورت غسل کردن یا وضو گرفتن، همه یا قسمتی از نمازش در خارج وقت واقع شود باید تیمم کند و نماز بخواند.
هرگاه رطوبتی از انسان در حال خواب خارج شود و بعد از بیداری چیزی به یاد نیاورد، ولی لباس خود را مرطوب ببیند، اگر میداند که محتلم شده، جنب است و باید غسل کند و در صورت تنگی وقت باید بعد از تطهیر بدنش تیمم نموده و نماز بخواند و سپس در وسعت وقت غسل نماید، اما اگر نداند (شک در احتلام و جنابت داشته باشد) در این صورت، حکم جنابت بر آن جاری نمیشود.
صحت تیمم بدل از غسل برای اعمالی که مشروط به طهارت نیست، مانند زیارت محل اشکال است، ولی انجام در صورت عدم امکان غسل به قصد رجا و مطلوبیت اشکال ندارد.
چیزهایی که تیمم بر آن صحیح است
تیمم بر هر آنچه از زمین محسوب شود، مانند خاک، شن، ریگ، کلوخ (خاکهای به هم چسبیده)، سنگ (سنگ گچ، سنگ آهک، سنگ سیاه و مانند آن) صحیح است و همچنین بر گچ و آهک پخته و آجر و امثال آنها.
توجه:
تیمم بر اشیای معدنی که جزو زمین محسوب نمیشود، مانند طلا و نقره و امثال آن صحیح نیست، ولی تیمم بر سنگهای مرغوبی که عرفاً به آن سنگ معدنی گفته میشود، مانند مرمر و غیره صحیح است.
تیمم بر سیمان و موزاییک اشکال ندارد، اگر چه احوط (استحبابی) ترک تیمم بر سیمان و موزاییک است.
کیفیت تیمم
۱. نیت کردن.۲. زدن کف دو دست بر چیزی که تیمم بر آن صحیح است.
۳. کشیدن کف هر دو دست به تمام پیشانی و دو طرف آن، از جایی که موی سر میروید تا ابروها و بالای بینی.
۴. کشیدن کف دست چپ بر تمام پشت دست راست و کشیدن کف دست راست بر تمام پشت دست چپ.
۵. و بنابر احتیاط واجب زدن بار دیگر دستها به زمین و سپس کشیدن کف دست چپ بر پشت دست راست و کشیدن کف دست راست بر پشت دست چپ.
توجه:
ترتیب فوق در تیمم بدل از وضو و بدل از غسل یکسان است.
اگر قسمتی از پیشانی یا پشت دست را حتی اندکی از آن را مسح نکند تیمم باطل است، چه عمداً یا از روی جهل به مسأله یا فراموشی باشد، البته دقت زیاد هم لازم نیست و همین اندازه که بگویند همهی پیشانی و پشت دستها مسح شده کافی است.
برای این که یقین کند که تمام پشت دست را مسح کرده باید اندکی بالاتر از مچ را هم مسح کند، ولی مسح بین انگشتان لازم نیست.
تیمم جبیرهیی
کسی که وظیفهاش تیمم است اگر محلی که باید بر روی آن مسح کند یا دستش که باید با آن مسح کند، به واسطهی زخم و امثال آن بسته باشد، به همان ترتیب تیمم میکند یعنی محل زخمبندی شده را به جای پوست بدن قرار میدهد.
شرایط تیمم
الف) شرایط چیزی که بر آن تیمم میکند
پاک باشد. مباح باشد (غصبی نباشد).
ب) شرایط اعضای تیمم: مانعی در آنها نباشد.
ج) شرایطکیفیت تیمم
پیشانی و دستها را از بالا به پایین مسح کند. ترتیب را رعایت کند (ترتیب). کارهای تیمم را پشت سر هم به جا آورد (موالات).
کارهای تیمم را خودش در حال اختیار انجام دهد(مباشرت).
۱. چیزی که بر آن تیمم میکند پاک باشد
۲. چیزی که بر آن تیمم میکند مباح باشد.
۳. مانعی در اعضای تیمم نباشد
توجه:
مویی که بر روی دست یا پیشانی روییده است مانع تیمم نیست، ولی اگر موی سر روی پیشانی ریخته باشد باید آن را عقب بزند.
اگر به خاطر زخم و امثال آن، اعضای تیمم را بسته است، در صورتی که باز کردن آن ضرر داشته یا دشوار باشد، باید با دست بسته یا بر روی عضو بسته، مسح کند.
۴. پیشانی و دستها را از بالا به پایین مسح کند.
۵. ترتیب
تیمم را باید به ترتیبی که (در بحث کیفیت تیمم) گفته شد انجام دهد و اگر خلاف آن عمل کند باطل است.
۶. موالات
کارهای تیمم را باید پشت سر هم به جا آورد و اگر بین آنها به قدری فاصله دهد که نگویند تیمم میکند، باطل است.
۷. مباشرت
کارهای تیمم را باید خودش در حال اختیار انجام دهد و از دیگری کمک نگیرد و اگر به خاطر بیماری یا فلج بودن و غیره نمیتواند تیمم کند باید نایب بگیرد، و نایب باید او را با دست خود او تیمم دهد، و اگر این هم ممکن نباشد باید نایب، دست خود را بر زمین بزند و به پیشانی و پشت دستهای او بکشد.
یک نکته در ارتباط با شرایط تیمم
اعضای تیمم (پیشانی و پشت دستها) لازم نیست پاک باشند، گر چه موافق احتیاط است.
احکام تیمم
۱. اگر چیزهایی که تیمم بر آن صحیح است پیدا نشود باید به گرد و غباری که بر روی فرش و لباس و امثال آن نشسته است تیمم کند، و اگر آن نیز پیدا نشود ولی گِِل تر در دسترس باشد باید به آن تیمم کند، و در صورتی که به هیچیک از اینها دسترسی نباشد -مانند کسی که در هواپیما و امثال آن است- بنابر احتیاط (واجب) باید نماز را در وقت بدون وضو و تیمم بخواند و سپس با وضو یا تیمم قضا کند.
۲. کسی که وظیفهاش تیمم است، بنا بر احتیاط واجب نمیتواند پیش از وقت نماز، برای نماز تیمم کند، ولی اگر برای کارهای واجب یا مستحبی قبل از وقت نماز تیمم کرده باشد و تا وقت نماز عذر او باقی بماند، میتواند با همان تیمم نماز بخواند.
۳. کسی که میداند عذر او تا آخر وقت بر طرف میشود نمیتواند در اول وقت با تیمم نماز بخواند، بلکه باید صبر کند و پس از تمکن، با وضو یا غسل، نماز به جا آورد.
۴. کسی که تیمم بدل از غسل کرده، اگر حدث اصغر از او سر بزند، مثلاً بول کند، تا زمانی که عذر شرعی مجوّز تیمم بر طرف نشده است بنا بر احتیاط واجب باید برای اعمال مشروط به طهارت، بار دیگر تیمم بدل از غسل نماید و وضو هم بگیرد و اگر معذور از وضو باشد باید تیمم دیگری بدل از آن نماید.
۵. اگر به واسطهی نداشتن آب یا عذر دیگری تیمم کند، بعد از بر طرف شدن عذر، تیمم باطل میشود.
۶. چیزهایی که وضو را باطل میکند تیمم بدل از وضو را هم باطل میکند و چیزهایی که غسل را باطل میکند تیمم بدل از غسل را هم باطل میسازد.
۷. همهی آثار شرعی غسل، بر تیمم بدل از غسل نیز مترتب و جاری میشود مگر این که تیمم بدل از غسل به علت تنگی وقت باشد، بنابراین با تیمم بدل از غسل جنابت، داخل مسجد شدن و خواندن نماز و مس نوشتهی قرآن کریم و بقیهی اعمالی که انجام آنها مشروط به طهارت از جنابت است اشکال ندارد.
نمازهای واجب و مستحب
نمازهای واجب:
نمازهای یومیه نماز طواف خانهی خدا که پس از طواف خانهی کعبه گزارده میشود.
نماز آیات که در هنگام پدید آمدن خورشید و ماه گرفتگی و زلزله و امثال آنها خوانده میشود.
نماز میت که بر مرده خوانده میشود. نماز قضای پدر و مادر که بر پسر بزرگتر واجب است.
نمازی که به واسطهی نذر و عهد و قسم یا به واسطهی اجاره واجب شده است.
توجه: نمازهای مستحبی بسیار است و آنها را «نافله» گویند و از میان نمازهای نافله، نافلههای شبانهروزی بیشتر سفارش شده است.
نوافل یومیه
۱. با هر یک از نمازهای پنجگانهی شبانهروزی یک نماز مستحبی هست که آن را نافلهی آن نماز گویند. خواندن این نافلهها بسیار مهم است و ثواب و اجر زیاد برای آن ذکر شده است. علاوه بر اینها مستحب است در ثلث آخر شب، نافلهی شب بخواند. این نماز هم دارای خواص معنوی بسیار است و شایسته است بر آن مواظبت شود.
۲. نافلههایشبانهروزی
۱. نافلهی ظهر: هشت رکعت قبل از نماز ظهر. ۲. نافلهی عصر: هشت رکعت قبل از نماز عصر. ۳. نافلهی مغرب: چهار رکعت بعد از نماز مغرب. ۴. نافلهی عشا: دو رکعت بعد از نماز عشا که نشسته خوانده میشود. ۵. نافله صبح: دو رکعت قبل از نماز صبح.
۶. نافلهیشب: یازدهرکعت از نصف شب تا اذان صبح و بهتر در ثلث آخر شب.
توجه:
چون دو رکعت نافلهی عشا، یک رکعت حساب میشود، مجموع نافلههای شبانهروزی سی و چهار رکعت (دو برابر تعداد رکعتهای نمازهای واجب) خواهد بود.
۳. خواندن نافلهی ظهر و عصر پس از ادای نماز ظهر و عصر و در وقت نافله بنابر احتیاط (واجب) باید به قصد قربةً الی الله، بدون قصد ادا و قضا به جا آورده شود.
۴. نماز شب یازده رکعت است. هشت رکعت آن که به صورت دو رکعتی دو رکعتی خوانده میشود نماز شب نام دارد، و دو رکعت آن نماز شفع است که مانند نماز صبح خوانده میشود، و یک رکعت هم نماز وتر نام دارد که در قنوت آن استغفار و دعا برای مؤمنین و طلب حاجات از خداوند منان به ترتیبی که در کتابهای ادعیه ذکر شده، مستحب است.
۵. در نماز شب، سوره و استغفار و دعا به عنوان جزئیت شرط نیست، بلکهکافیاست که در هر رکعت بعد از نیت و تکبیرةالاحرام، سورهیحمد قرائت شود و اگر خواست بعد از قرائت حمد، یک سوره از سورههای قرآنی را هم قرائت کند و رکوع و سجود و ذکر آنها و تشهد و سلام بهجاآورد.۶. در نماز شب، در تاریکی خواندن و مخفی کردن از دیگران شرط نیست، اما ریا هم در آن جایز نیست.
توجه:
نافلهها را باید دو رکعت دو رکعت خواند، مگر نماز وتر را که یک رکعت است، بنابراین خواندن نماز شب به صورت دو نماز چهار رکعتی و یک رکعتی و یک نماز وتر صحیح نیست.
نافلهها را میتواند نشسته بخواند، ولی ایستاده بهتر است.
در سفر، نافلههای ظهر و عصر و عشا ساقط است و نباید خوانده شود.
هر یک از نافلههای شبانهروزی، دارای وقت معینی است که در رسالههای مفصل ذکر شده است
احکام قبله
۱. مسلمان باید نماز را رو به سمت کعبه بگزارد که به این اعتبار به آن «قبله» میگویند. البته برای کسانی که از آن دورند محاذات حقیقی میسّر نیست، و همین اندازه که بگویند رو به قبله نماز میخواند، کافی است.
توجه:
ملاک رو به قبله بودن این است که انسان از سطح کرهی زمین به طرف بیت عتیق (کعبه) باشد یعنی از طرف سطح زمین رو به طرف کعبه که روی زمین در مکهی مکرمه ساخته شده است بایستد، بنابراین اگر انسان در یک نقطهیی از کرهی زمین باشد که اگر خطوط مستقیمی از چهار جهت آن مکان بر سطح کرهی زمین به طرف مکه ترسیم شود از نظر مسافت با هم مساوی باشند مخیّر است برای قبله به هر طرف که خواست بایستد و نماز بخواند، ولی اگر مسافت خطوط در بعضی از جهتها کمتر و کوتاهتر باشد به مقداری که با آن، صدق عرفی رو به قبله بودن اختلاف پیدا کند بر انسان واجب است جهت کوتاهتر را انتخاب کند.
نمازهای مستحبی را میتوان در حال راه رفتن یا سواری خواند، و در این صورت لازم نیست نماز را رو به قبله به جا آورد.
۲. نمازگزار باید به جهت قبله یقین و اطمینان پیدا کند، چه از راه قبلهنمای صحیح و معتبر و چه از راه آفتاب و ستارگان (برای کسی که آشنا به استفاده از آنها است) و چه از راههای دیگر، و اگر نتوانست اطمینان پیدا کند به هر طرف که گمان بیشتر مییابد، نماز بخواند.
۳. کسی که هیچ راهی برای یافتن جهت قبله ندارد و گمانش هم به هیچ طرف نمیرود بنابر احتیاط (واجب) باید به چهار طرف نماز بخواند، و اگر برای چهار نماز وقت ندارد به هر اندازه که وقت دارد، نماز بخواند.
۴. کسی که یقین به قبله ندارد در بقیهی کارهایی که باید رو به قبله انجام شود، مانند ذبح حیوانات و غیره، باید به گمان خود عمل کند و اگر به هیچ طرف گمان بیشتر ندارد، به هر طرف انجام دهد صحیح است.
توجه:
اعتماد بر شاخص یا قبله نما در تعیین جهت قبله، در صورتی که موجب اطمینان برای مکلف شود، صحیح است و باید طبق آن عمل گردد، و در غیر این صورت میتوان بر اساس محراب مساجد و قبور مسلمین جهت قبله را تشخیص داد.
منظور از به کارگیری شاخص در تشخیص قبله این است که در روزهای چهارم خرداد و بیست و ششم تیر ماه (یعنی در روز بیست و پنجم ماه پنجم و هفدهم ماه هفتم از سال میلادی) چنانچه هنگام ظهر به افق مکه که آفتاب به طور عمودی بر کعبه میتابد (همان زمانی که صدای اذان مکه بلند میشود) شاخصی از قبیل قطعه چوب صاف یا میله و مانند آن در زمین هموار به طور عمودی فرو کنیم، جهتی که سایهی شاخص نشان میدهد جهت قبله خواهد بود (یعنی جهت قبله در امتداد سایه در طرفی از شاخص است که سایه ندارد).
مقدارپوشش در نماز
۱. مرد باید در حال نماز عورتین خود را بپوشاند، هر چند کسی او را نمیبیند و بهتر است از ناف تا زانو را بپوشاند.
۲. زن باید در موقع نماز تمام بدن و موی خود را با پوششی که کاملاً بدن را میپوشاند بپوشاند، ولی پوشاندن صورت به مقداری که شستن آن در وضو واجب است و دستها تا مچ و پاها تا مفصل ساق لازم نیست.
توجه:
از آنجا که چانه، جزیی از صورت است، لذا لازم نیست در نماز آن را بپوشاند، ولی پوشاندن قسمت پایین چانه واجب است.
پوشاندن پاها تا مفصل ساق در صورتی که نامحرم حاضر باشد واجب است.
هرگاه در بین نماز متوجه شود که مقداری از موهایش پیداست و فوراً آن را بپوشاند نمازش صحیح است مگر زمانی که ظاهر شدن مو عمدی باشد.
اگر نمازگزار بعد از نماز بفهمد که در نماز پوشش واجب را نداشته، نمازش درست است.
شرایط لباس نمازگزار
الف) پاک باشد.ب) غصبی نباشد (مباح باشد).ج) از اجزای مردار نباشد.د) از حیوان حرام گوشت نباشد.هـ) طلا بافت نباشد.و) از ابریشم خالص نباشد.
توجه:شرط پنجم و ششم اختصاص به لباس مردان دارد.
الف) پاک باشد
۱. لباس نمازگزار باید پاک باشد.
کسی که نمیداند نماز با بدن و لباس نجس، باطل است اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند نمازش باطل میباشد.
۳. اگر نداند که بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده است، نماز او صحیح است، ولی اگر قبلاً نجاست آن را میدانسته و فراموش کرده و با آن نماز خوانده، نمازش باطل است.
۴. اگر در بین نماز متوجه شود که لباس یا بدنش نجس است،اگر بداند نجاست از قبل از نماز بوده یا مقداری از نماز را با نجاست انجام داده است و وقت هم وسعت داشته باشد نماز باطل است،ولی اگر وقت تنگ باشد چنانچه برای وی، ازالهی نجاست از بدن یا درآوردن لباس نجس بدون ارتکاب عملی که منافات با نماز دارد ممکن باشد باید نجاست بدن را بر طرف یا لباس نجس را از خود دور کند و نماز خود را تکمیل نماید، و چنانچه برطرف کردن نجاست با حفظ حالت نماز برای او امکان ندارد و در صورتی که نتواند،به حالت عریان نماز بخواند با همان وضعیت نماز را تمام کند.
۵. اگر لباس نجس را آب بکشد و یقین کند که پاک شده است و با آن نماز بخواند، و بعد از نماز بفهمد پاک نشده، نمازش صحیح است، ولی برای نمازهای بعدی باید لباس را تطهیر کند.
۶. لباسی که نجس بودن آن مشکوک است محکوم به طهارت بوده و نماز خواندن با آن صحیح است، بنابراین نماز در لباسهای معطر به عطرهایی که حاوی الکل است و نمیدانیم آن عطرها نجس است اشکال ندارد. همچنین شخصی که به علت اضطرار، مجبور به تطهیر مخرج بول با سنگ یا چوب و یا هر چیز دیگری میشود و هنگامی که به منزل مراجعت میکند آن را با آب تطهیر مینماید، اگر نداند لباسش با رطوبت بول نجس شده است لازم نیست موقع نماز آن را عوض کرده یا تطهیر نماید.
ب) غصبی نباشد
۱. لباس نمازگزار باید مباح باشد (غصبی نباشد).
۲. اگر نداند یا فراموش کند که لباس او غصبی است و با آن نماز بخواند، نمازش صحیح است، همچنین اگر نداند پوشیدن لباس غصبی حرام است.
۳. اگر با عین مالی که خمس یا زکات آن را نداده است، لباس بخرد نماز خواندن در آن لباس باطل است.
ج) از اجزای مردار نباشد
۱. لباس نمازگزار باید از اجزای حیوان مردهیی که دارای خون جهنده است نباشد، و احتیاط واجب آن است که از اجزای مرداری که دارای خون جهنده نیست نیز نباشد.
۲. هرگاه قطعهیی از مردار همراه نمازگزار باشد، بنا بر احتیاط (واجب) نمازش باطل است، ولی در صورتی که از چیزهایی که دارای روح نیست، مانند مو و پشم و شاخ و استخوان باشد و حیوان هم در اصل حلالگوشت باشد، نماز باطل نیست.
۳. حیوانی که تذکیهی آن مشکوک است، از این نظر که نمیتوان گوشت آنرا خورد و در پوست آن نماز خواند در حکم میته است، ولی از نظر طهارت و نجاست، حکم میته را ندارد و پاک است، و نمازهای گذشته اگر با جهل به این حکم، انجام گرفته است، محکوم به صحت است، بنابراین چرم طبیعی که نمیدانیم از حیوانی است که شرعاً تذکیه شده یا خیر نجس نیست ولی نماز با آن باطل است.
د) از حیوان حرامگوشت نباشد
۱. لباس نمازگزار باید از حیوان حرامگوشت نباشد، و اگر مویی از آن هم به لباس یا بدن نمازگزار چسبیده باشد نماز او باطل است.
۲. اگر آب دهان یا بینی یا رطوبت دیگری از حیوان حرامگوشت، مانند گربه بر بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز باطل است، مگر این که خشک شده و عین آن بر طرف شده باشد، بنابراین اگر فضلهی پرندگان حرامگوشت بر روی بدن یا لباس باشد، نماز با آن باطل است، ولی اگر خشک شده و از لباس یا بدن زدوده شده باشد نماز صحیح است.
۳. مو و عرق و آب دهان انسان و موم عسل و مروارید و صدف اگر بر لباس و بدن نمازگزار باشد، نمازش اشکال ندارد.
۴. اگر شک داشته باشد که لباسی از حیوان حلالگوشت است یا حرامگوشت، نماز خواندن با آن بی اشکال است.
هـ) طلا بافت نباشد
۱. پوشیدن لباس زربفت برای مردان حرام و نماز با آن باطل است، ولی برای زنان در همه حال بی اشکال است.
۲. آویختن زنجیر طلا و به دست کردن انگشتر طلا و بستن ساعت مچی طلا برای مردان حرام است و بنا بر احتیاط واجب نماز با آن باطل است.
توجه:
ملاک حرمت استفاده از طلا برای پوشیدن یا به گردن آویختن توسط مردان، صدق زینت نیست، بلکه استفاده از آن به هر صورت و به هر قصدی حرام است، هر چند انگشتر، حلقه، گردنبند و مانند آن باشد و از نظر عموم علامت آغاز زندگی زناشویی فرد به حساباید نه زینت، و هر چند از دید دیگران مخفی باشد، ولی استفاده از آن برای جراحی استخوان و دندانسازی اشکال ندارد.
در حرمت پوشیدن طلا برای مردان، فرقی نیست بین آن که مدت کم باشد، مثل لحظهی عقد یا زیاد.
اگر چیزی که طلای سفید نامیده میشود همان طلای زرد است که بر اثر مخلوط کردن مادهیی، رنگ آن سفید شده حکم طلای زرد را دارد، ولی اگر عنصر طلا در آن به قدری کم است که عرفاً به آن طلا نمیگویند مانع ندارد.
پلاتین، طلا نیست و حکم آن را ندارد، از این رو استفاده از آن اشکال ندارد.
ز) از ابریشم خالص نباشد
لباس مرد نمازگزار حتی چیزهایی مانند عرقچین و جوراب و آستر لباس و امثال آن باید از ابریشم خالص نباشد. در غیر نماز هم پوشیدن آن برای مرد حرام است، ولی دستمال ابریشمی و مانند آن اگر در جیب مرد باشد اشکال ندارد و نماز را باطل نمیکند.
مواردی که لازم نیست بدن یا لباس نمازگزار پاک باشد
الف) آن که به واسطهی زخم یا جراحت یا دمل، لباس یا بدن به خون آلوده شده باشد.
ب) آن که خون موجود در لباس یا بدن کمتر از درهم (بند انگشت اشاره) باشد.
ج) آن که لباسهای کوچک نمازگزار، مانند جوراب که با آنها نمیتوان عورت را پوشاند نجس باشد.
د) آن که ناچار است با بدن یا لباس نجس نماز بخواند.
الف) آن که به واسطهی زخم یا جراحت یا دمل، لباس یا بدن به خون آلوده شده باشد
۱. اگر در بدن یا لباس نمازگزار، خون یا جراحت یا دمل باشد، چنانچه طوری است که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس معمولاً یا برای این شخص، سخت است، تا وقتی که زخم یا جراحت یا دمل خوب نشده است میتواند با آن خون نماز بخواند. همینطور است چرکی که با خون بیرون میآید یا دوایی که روی زخم میگذارند و نجس میشود.
۲. خون بریدگیها و زخمهایی که به زودی خوب میشود و شستن آنها آسان است، این حکم را ندارد (یعنی اگر در بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است).
ب) آن که خون موجود در لباس یا بدن کمتر از درهم (بند انگشت اشاره) باشد
۱. اگر بدن یا لباس نمازگزار به خون- غیر از آنچه در مورد قبل ذکر شد- آلوده باشد، در صورتی که مقدار آن کمتر از بند انگشت سبابه باشد نماز با آن اشکال ندارد، ولی با بیش از آن اشکال دارد.
۲. شرایط خون کمتر از درهم:
خون حیض نباشد که اگر اندکی هم از آن بر بدن یا لباس نمازگزار باشد نمازش باطل است، و بنا بر احتیاط واجب خون نفاس و استحاضه نیز همین حکم را دارد.
خون حیوانهای نجس العین (سگ و خوک و کافر) و حرام گوشت و مردار نباشد.
رطوبتی از خارج به آن نرسیده باشد مگر در صورتی که رطوبت با خون مخلوط و در آن مستهلک شود و مجموع آنها هم بیش از اندازهی مُجاز (بند انگشت) نشود که در این صورت، نماز با آن صحیح است و در غیر این صورت نماز با آن بنا بر احتیاط واجب اشکال دارد.
۳. اگر بدن یا لباس خونی نشود، ولی به واسطهی رسیدن به خون، نجس شود، نمیشود با آن نماز خواند.
ج) آن که لباسهای کوچک نمازگزار، مانند جوراب که با آنها نمیتوان عورت را پوشاند نجس باشد
۱. اگر لباسهای کوچک نمازگزار، مانند جوراب و دستکش و عرقچین که با آنها نمیتوان عورت را پوشانید، و نیز انگشتر و دستبند و امثال آن با نجاستی تماس پیدا کند و نجس شود نماز خواندن با آن اشکال ندارد.
۲. اشیایی از قبیل دستمال و کلید و کیف و چاقو که همراه انسان است اگر نجس باشد، در صورتی که نتوان عورت را با آن پوشاند، نماز اشکال ندارد.
د) آن که ناچار است با بدن یا لباس نجس نماز بخواند
کسی که به خاطر سرما یا نداشتن آب و امثال اینها ناچار شود که با بدن یا لباس نجس نماز بخواند،نماز او درست است
شرایط مکان نمازگزار:
۱. مباح باشد. (یعنی غصبی نباشد).۲. بی حرکت باشد.۳. از جاهایی نباشد که توقف در آن حرام است.۴. جلوتر از قبر پیغمبر(ص) و امام(ع) نایستد.۵. محل سجدهی نمازگزار پاک باشد.۶. موجب نجاست لباس و بدن نمازگزار نشود.۷. میانزنو مرد در حال نماز بنا بر احتیاط واجب حداقل یک وجب فاصله باشد.۸. مسطح باشد.
۱. مباح باشد
الف) مکان نماز باید غصبی نباشد. نماز در جای غصبی هر چند که بر روی فرش و تخت غیر غصبی باشد، باطل است.
ب) اگر در جایی که نمیداند یا فراموش کرده غصبی است نماز بخواند، نماز او صحیح است. همچنین اگر نداند تصرف در جای غصبی حرام است.
ج) کسی که با دیگری در ملکی شریک است در صورتی که سهم هر یک از دیگری جدا نباشد، نمیتواند بدون رضایت شریکش در آن ملک نماز بخواند.
توجه:
زمینی که قبلاً وقف بوده و دولت آن را تصرف نموده و در آن مدرسه ساخته است، اگر احتمال قابل توجهی داده شود که تصرف مذکور مجوّز شرعی داشته است، نماز خواندن در آن مکان اشکال ندارد. همچنین زمین بعضی از مدارس که از صاحبان آن بدون رضایت آنها گرفته شده است، اگر احتمال قابل توجهی داده شود که مسؤول ذیربط به استناد و مجوّز قانونی و شرعی اقدام به احداث مدارس در آن اراضی نمود نماز خواندن در آن اشکال ندارد.
شخصی که در یک خانهی دولتی زندگی میکند که مدت سکونت وی در آن به پایان رسیده و حکم تخلیه نیز به او ابلاغ شده است، اگر از طرف مسؤولین ذیربط، مجاز به استفاده از آن خانه بعد از مهلت مقرر نباشد، تصرفات او (و از جمله نماز خواندن) در آن حکم غصب را دارد.
نماز خواندن و تصرفات دیگر در ادارهیی که در گذشته قبرستان بوده اشکال ندارد، مگر این که از طریق شرعی ثابت شود زمینی که ساختمان مذکور در آن ایجاد شده، وقف برای دفن اموات بوده و به طریق غیر شرعی تصرف گردیده و در آن ساختمان سازی شده است.
نماز خواندن در پارکهای فعلی و غیر آن اشکال ندارد، و به صرف احتمال غصب و این که مالکیت زمینهای پارکها مشخص نیست توجهی نمیشود.
زمینی که صاحب آن راضی به تملک آن توسط دولت نیست و عدم رضایت خود را نسبت به اقامهی نماز و مانند آن در زمین مذکور اعلام نموده است، اگر گرفتن زمین از مالک شرعی آن طبق قانونی که توسط مجلس شورای اسلامی وضع و به تأیید شورای نگهبان رسیده است انجام شده باشد، نماز خواندن و تصرفات دیگر در آن مکان اشکال ندارد.
شرکتها و مؤسسههایی که امروزه در اختیار دولت قرار دارد و توسط دادگاه شرع از صاحبان آنها مصادره شده است، اگر احتمال داده میشود که قاضی صادرکنندهی حکم مصادره، با صلاحیت قانونی و بر اساس موازین شرعی و قانونی، اقدام به صدور حکم کرده است، عمل او شرعاً محکوم به صحت است، و بنابراین نماز خواندن و تصرفات دیگر در آن مکان جایز است و حکم غصب بر آن منطبق نیست.
مکانهایی که دولت ظالم آنها را تصرف میکند، در صورت علم به غصب، احکام و آثار مغصوب بر آنها مترتب است، (بنابراین نماز خواندن در آن جایز نیست).
۲. بی حرکت باشد
مکان نمازگزار باید بیحرکت باشد یعنی طوری باشد که شخص نمازگزار بتواند با آرامش بدن و بدون تکان، نماز بخواند، بنابراین نماز در جاهایی که بی اختیار تکان میخورد، مانند خودرو و یا بعضی تختهای فنری و امثال آن صحیح نیست، مگر هنگامی که به خاطر تنگی وقت و غیر آن مجبور باشد در چنان مکانی نماز بخواند.
توجه:
بر مسافرانی که با اتوبوسهای بین شهری سفر میکنند واجب است که در صورت خوف از فوت نماز، از راننده بخواهند که اتوبوس را در مکان مناسبی متوقف نماید، و بر راننده اجابت درخواست آنان واجب است، و اگر به علت عذر مقبول و یا بدون دلیل از توقف اتوبوس خودداری کند، در این صورت، تکلیف مسافران اگر خوف فوت وقت داشته باشند، این است که نماز را در اتوبوس در همان حال حرکت بخوانند و تا آنجا که امکان دارد جهت قبله، قیام، رکوع و سجود را رعایت کنند.
بر کسانی که با قایق به مأموریت فرستاده میشوند و وقت نماز آنها میرسد، به طوری که اگر در همان زمان، نماز نخوانند، بعد از آن نمیتوانند نماز خود را داخل وقت بخوانند واجب است که نماز را در وقت آن به هر صورتی که ممکن است، ولو در داخل همان قایق بخوانند.
۳. ازجاهایی نباشد که توقف در آن حرام است
مکان نمازگزار باید از جاهایی نباشد که توقف در آن حرام است، مانند جایی که جان انسان در خطر جدّی است، و نیز جاهایی نباشد که ایستادن یا نشستن بر روی آن حرام است، مانند فرشی که نام خدا، یا آیات قرآنی بر همه جای آن نقش بسته است.
۴. جلوتر از قبر پیغمبر(ص) و امام(ع) نایستد
نمازگزار باید در هنگام نماز جلوتر از قبر پیغمبر(ص) و امام(ع) نایستد، ولی مساوی قبر اشکال ندارد.
۵. محل سجدهی نمازگزار پاک باشد
محل سجدهی نمازگزار باید پاک باشد، ولی اگر مکان نمازگزار به غیر از جایی که پیشانی را بر آن میگذارد، نجس باشد اشکالی ندارد و نماز صحیح است.
۶. موجب نجاست لباس و بدن نمازگزار نشود
مکان نمازگزار، اگر نجس است طوری تر نباشد که به بدن یا لباس او سرایت کند، بنابراین اگر مکان نمازگزار نجس باشد، ولی نجاست آن به لباس یا بدن وی سرایت نکند و محل سجده هم پاک باشد نماز خواندن در آن مکان اشکال ندارد.
۷. میان زن و مرد در حال نماز بنا بر احتیاط واجب حداقل یک وجب فاصله باشد
بنا بر احتیاط واجب باید میان زن و مرد در حال نماز حداقل یک وجب فاصله باشد، و در این صورت اگر زن و مرد محاذی یکدیگر بایستند یا زن جلوتر از مرد بایستد، نماز هر دو صحیح است.
۸. مسطح باشد
لازم است که جای پیشانی نمازگزار از جای زانوها و سر انگشتان پای او، بیش از چهار انگشت بسته بلندتر و یا پستتر نباشد.
دو نکته در ارتباط با مکان نمازگزار
به جا آوردن نماز واجب در داخل خانهی کعبه مکروه است، ولی احتیاط واجب آن است که بر بام کعبه نماز نخواند.
نماز خواندن بر سجادهیی که شکلهایی روی آن رسم شده و یا بر مهری که دارای نقش است فی نفسه اشکال ندارد، ولی اگر به گونهیی باشد که بهانه به دست کسانی دهد که تهمت به شیعه میزنند، تولید آن و نماز خواندن بر آن جایز نیست، و همچنین اگر موجب تفرق حواس و از بین رفتن حضور قلب در نماز شود کراهت دارد.
کارهای واجب که نماز از آنها تشکیل شده یازده چیز است
۱. نیت۲. تکبیرة الاحرام۳. قیام۴. قرائت۵. رکوع۶. سجده۷. ذکر۸. تشهد۹. سلام۱۰. ترتیب۱۱. موالات
توجه:
بعضی از واجبات نماز «رکن» است یعنی اگر در نماز به جا آورده نشود یا بیش از مقدار واجب آورده شود، حتی اگر از روی سهو و فراموشی هم باشد، نماز باطل میشود، (ولی واجبات غیر رکنی اگر عمداً کم و زیاد شود نماز باطل میشود، اما اگر سهواً باشد نماز صحیح است، مانند قرائت).
ارکان نماز
۱. نیت.۲. تکبیرة الاحرام۳. قیام (در هنگام تکبیرة الاحرام و هنگام رفتن به رکوع).۴. رکوع.۵. دو سجده.
۱. نیت
۱. معنای نیت و حکم آن: نیت در نماز واجب است و منظور از آن، قصد انجام نماز معین برای اطاعت از دستور خداوند است.
توجه:
نیت که در نماز واجب است همان قصد انجام نماز برای خداست و لازم نیست در دل خود یا به زبان مثلاً بگوید: چهار رکعت نماز ظهر میخوانم قربة الی الله.
لازم است نمازگزار بداند که چه نمازی میخواند، بنابراین اگر مثلاً نیت چهار رکعت نماز بکند، اما معین نکند که نماز ظهر یا عصر است، نماز او باطل است.
انسان باید نماز را به قصد اطاعت از فرمان خداوند عالم به جا آورد، بنابراین اگر برای ریا یعنی تظاهر به دینداری و امثال آن نماز بخواند نماز باطل است، و به طور کلی اگر همهی نماز یا بخشی از آن را به خاطر غیر خدا به جا آورد نماز او باطل است.
۲. عدول از نیت:
مواردی که عدول واجب است
الف) از نماز عصر به نماز ظهر، قبل از وقت مخصوص عصر در صورتی که در بین نماز متوجه شود که نماز ظهر را نخوانده است.
ب) از نماز عشا به نماز مغرب، قبل از وقت مخصوص عشا اگر در بین نماز عشا متوجه شود که نماز مغرب را نخوانده است و از محل عدول هم تجاوز نکرده باشد.
ج) اگر دو نماز قضایی که در ادای آنها ترتیب معتبر است (مثل نماز قضای ظهر و عصر) بر عهدهی او باشد و بر اثر فراموشی قبل از ادای نماز اول به خواندن نماز دوم مشغول شود.
مواردی که عدول مستحب است
الف) از نماز ادا به نماز قضای واجب، در صورتی که بر اثر آن وقت فضیلت ادا فوت نشود.
ب) از نماز واجب به مستحب برای درک ثواب نماز جماعت.
ج) از نماز واجب به نافله در ظهر روز جمعه برای کسی که قرائت سورهی جمعه را فراموش کرده و به جای آن سورهی دیگری را خوانده و به نصف رسیده و یا از آن گذشته است. مستحب است این شخص، از نماز واجب به نافله عدول کند تا بتواند نماز فریضه را با سورهی جمعه به جا آورد
۲. تکبیره الاحرام
۱. معنای تکبیره الاحرام و حکم آن
تکبیرة الاحرام در نماز واجب است و منظور از آن گفتن «اَللهُ اَکْبَرُ» در آغاز نماز است.
توجه: نگفتن تکبیرة الاحرام در اول نماز چه عمداً و چه سهواً موجب باطل بودن نماز است. همچنین اگر پس از آن که آن را در اول نماز به طور صحیح ادا کرد بار دیگر با فاصله یا بدون فاصله با همان نیت «اللهُ اَکْبَرُ» بگوید نماز باطل است، و فرقی نیست میان این که زیاد گویی عمدی باشد یا سهوی.
۲. واجبات تکبیره الاحرام:
۱. تکبیرة الاحرام را باید طوری بخواند که تلفظ به آن محسوب شود، و نشانهی آن این است که خودش بتواند آنچه را میخواند و بر زبان جاری میکند – اگر دچار سنگینی گوش یا سر و صدای محیط نیست – بشنود.
۲. تکبیرة الاحرام را باید به عربی صحیح بگوید، و اگر ترجمهی فارسی آن را بگوید یا آن را به عربی غلط بگوید – مثلاً های الله را با فتحه بگوید و یا امثال آن – صحیح نیست.
توجه:
اگر نمازگزار کیفیت صحیح تلفظ تکبیرة الاحرام را نمیداند واجب است یاد بگیرد، و اگر قادر به یادگیری نیست و نمیتواند آن را با تلقین دیری به صورت حرف حرف با مراعات موالات عرفی بگوید باید ترجمه آن را بگوید.
۳. هنگام تکبیرة الاحرام باید بدن آرام و مستقر باشد، پس اگر عمداً و از روی اختیار، تکبیرة الاحرام را در حالی بگوید که بدنش حرکت دارد، باطل است.
۳. شک در تکبیرة الاحرام:
اصل تکبیر (یعنی شک دارد که تکبیرة الاحرام گفته یا نه):
الف) به اذکار قرائت مشغول شده: به شک خود اعتنا نکند و نماز را ادامه دهد.
ب) به اذکار قرائت مشغول نشده: باید تکبیر را بگوید.
صحت تکبیر (یعنی پس از گفتن تکبیرةالاحرام شک دارد صحیح گفته یا نه) : باید به شک خود اعتنا نکند.
۳. قیام (ایستاده بودن)
۱. اقسام قیام واجب: رکنالف) قیام هنگام تکبیرة الاحرام.ب) قیام هنگام رفتن به رکوع (متصل به رکوع).
غیر رکن الف) قیام هنگام قرائت.ب) قیام بعد از رکوع.
۱. کسی که قادر است نماز را ایستاده بخواند و عذری ندارد باید از شروع نماز تا رفتن به رکوع، در حال ایستاده باشد، و نیز واجب است پس از رکوع و پیش از رفتن به سجده بایستد. ترک قیام عمداً در این حالات، موجب باطل شدن نماز است.
۲. ایستاده بودن در حال تکبیرةالاحرام و نیز پس از اتمام قرائت و پیش از رفتن به رکوع، رکن است یعنی اگر سهواً و از روی فراموشی هم آن را ترک کند نماز باطل میشود.
توجه:
اگر رکوع را فراموش کند و بعد از حمد و سوره بنشیند و در این هنگام یادش بیاید که رکوع نکرده، باید برخیزد و بایستد و از حال ایستاده به رکوع برود، پس اگر بدون برخاستن و ایستادن از همان حال نشسته خود را به حالت خمیدگی رکوع برساند نمازش باطل است.
۲. واجبات قیام: نمازگزار در حال قیام باید بدن را حرکت ندهد و به طرفی به طور آشکار خم نشود و به جایی تکیه نکند، مگر این که از روی ناچاری یا سهو و فراموشی باشد
توجه:
موقعی که انسان در نماز بخواهد کمی جلو یا عقب برود یا بدن را کمی به طرف راست و چپ حرکت دهد، باید ذکری را که به خواندن آن مشغول است در حال این حرکت، قطع کند.
۳. بعضی ازمستحبات قیام:
۱. بدن را راست نگهدارد.۲. شانهها را پایین بیندازد.۳. دستها را روی رانها بگذارد.۴. انگشتها را به هم بچسباند.۵. جای سجده را نگاه کند.
۶. سنگینی بدن را به طور مساوی روی دو پا بیندازد.۷. با خضوع و خشوع باشد.۸. پاها را پس و پیش نگذارد.
۴. احکام قیام:
۱. کسی که در حال نماز قادر بر ایستادن نیست، باید نشسته نماز بخواند ولی اگر میتواند به چیزی تکیه دهد و بایستد وظیفهی او نماز ایستاده است.
۲. کسی که قادر بر نماز نشسته نیست، باید خوابیده نماز بخواند، و بنابر احتیاط واجب باید اگر میتواند به پهلوی راست بخوابد و صورت و بدن او رو به قبله باشد، وگرنه به پهلوی چپ بخوابد، واگر این گونه هم نمیتواند، به پشت بخوابد به طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.
۳. کسی که نشسته نماز میخواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بایستد و رکوع را به جا آورد باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع برود.
۴. کسی که که خوابیده نماز میخواند اگر بدون حرج و زحمت بتواند دربین نماز بنشیند یا بایستد، باید هر مقداری را که میتواند نشسته یا ایستاده بخواند. همچنین کسی که نشسته نماز میخواند باید هر مقدار که بدون حرج و زحمت برای او ممکن است ایستاده نماز بخواند.
۵. کسی که میتواند ایستاده نماز بخواند اگر بترسد که به واسطهی ایستادن، بیماری یا ضرر دیگری به او برسد، میتواند نشسته نماز بخواند، و اگر در نماز نشسته نیز همین ترس باشد میتواند خوابیده نماز بخواند
۶. کسی که احتمال میدهد در آخر وقت بتواند نماز خود را ایستاده بخواند، بنابر احتیاط (واجب) باید تا آن هنگام صبر کند، ولی اگر در اول وقت به خاطر عذری نماز خود را نشسته خواند و سپس تا آخر وقت عذر او بر طرف نشد نمازی که خوانده صحیح است و اعاده لازم نیست.
۷. اگر در اول وقت، قادر بر نماز ایستاده نبود و یقین داشت که ناتوانی او از نماز ایستاده، تا آخر وقت ادامه خواهد یافت، ولی قبل از آخر وقت توانست ایستاده نماز بخواند باید نماز را به طور ایستاده اعاده کند.
۴. قرائت
۱. اجزای قرائت:
در رکعتاول و دوم نمازهای واجب یومیه: حمد و بنابر احتیاط واجب یک سورهی کامل.
در رکعت سوم و چهارم نمازهای واجب یومیه: حمد تنها یا یک مرتبه تسبیحات اربعه و بنابر احتیاط مستحب سه مرتبه.
۱. در رکعت اول و دوم نمازهای واجب یومیه، باید بعد از تکبیرة الاحرام سورهی حمد و بعد از آن بنابر احتیاط واجب یک سورهی کامل از قرآن مجید را قرائت کند، و خواندن یک یا چند آیه کافی نیست.
۲. در رکعت سوم و چهارم نمازها، مخیّر است که حمد تنها (بدون سوره) بخواند یا تسبیحات اربعه یعنی «سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَکْبَرُ» بگوید.
۲. احکام قرائت در رکعت اول و دوم:
۱. سورهی «فیل» و «ایلاف» در حکم یک سورهاند، و خواندن یکی از آن دو بعد از حمد کافی نیست. همچنین سورهی «والضحی» و «الم نشرح».
توجه:
اگر کسی بر اثر جهل به مسأله، در نمازهای خود سورهی فیل یا انشراح را به تنهایی خوانده است، در صورتی که در یادگیری مسأله کوتاهی نکرده باشد نمازهای گذشتهی او محکوم به صحت است.
۲. در نمازهای واجب یومیه بعد از قرائت حمد و یک سورهی کامل، قرائت بعضی از آیات به قصد قرآن اشکال ندارد.
۳. اگر وقت نماز تنگ باشد یا بترسد که اگر سوره را بخواند دزد یا درنده یا چیز دیگر به او صدمه میزند نباید سوره بخواند.
۴. اگر اشتباهاً سوره را پیش از حمد بخواند و قبل از رفتن به رکوع متوجه اشتباه خود شود، باید بعد از حمد دوباره سوره را بخواند، واگر در اثنای خواندن سوره متوجه شود باید سوره را رها کند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اول بخواند.
۵. اگر حمد و سوره یا یکی از آنها را فراموش کند و بعد از رسیدن به رکوع بفهمد، نمازش صحیح است.
۶. اگر پیش از رفتن به رکوع بفهمد که حمد و سوره یا فقط سوره را نخوانده باید آن را بخواند و به رکوع رود، و اگر بفهمد فقط حمد را نخوانده باید آن را و پس از آن دوباره سوره را بخواند، و نیز اگر خم شده و پیش از رسیدن به حد رکوع بفهمد که حمد یا سوره یا هر دو را نخوانده باید بایستد و به همین دستور عمل کند.
۷. در نماز واجب، خواندن سورههای سجده جایز نیست و اگر عمداً یا سهواً یکی از آن سورهها را بخواند تا به آیهی سجده برسد باید بنابر احتیاط واجب سجدهی تلاوت را به جا آورد و بر خیزد و اگر سوره، تمام نشده آن را تمام کند و نماز را به آخر برساند و سپس نماز را اعاده کند، و اگر قبل از رسیدن به آیهی سجده ملتفت شد احتیاط واجب آن است که سوره را رها کند و سوره دیگری بخواند و نماز را تمام کند و سپس نماز را اعاده نماید.
۸. اگر در اثنای نماز، آیهی سجده را بشنود، نمازش صحیح است و باید پس از شنیدن آیهی سجده، به جای سجده کردن، اشاره به سجده کند.
۹. اگر بعد از حمد شروع به خواندن سورهی «قل هو الله احد» یا سورهی «قل یا ایها الکافرون» کند، نمیتواند آن را رها کند و سورهی دیگر بخواند، ولی در نماز جمعه اگر از روی فراموشی به جای سورهی جمعه و منافقین یکی از آن دو سوره را بخواند میتواند آن را رها کند و سورهی جمعه و منافقین را بخواند.
۱۰. اگر در نماز غیر از سورهی «قل هو الله احد» و «قل یا ایها الکافرون» سورهی دیگر را بخواند تا وقتی بیش از نصف سوره را نخوانده است میتواند آن را رها کند و سورهی دیگر بخواند.
۱۱. اگر مقداری از سورهیی را که مشغول خواندن آن است فراموشی کند یا به خاطر تنگی وقت یا جهت دیگری به ناچار نتواند آن را تمام کند باید آن سوره را رها کند و سورهی دیگری بخواند، و در این صورت فرق نیست میان آن که از نصف گذشته یا نگذشته باشد، و یا سورهیی که به خواندن آن مشغول است «قل هو الله» و «قل یا ایها الکافرون» یا غیر از آنها باشد.
۱۲. در نمازهای مستحبی، خواندن سوره لازم نیست، اگر چه آن نماز به واسطهی نذر کردن واجب شده باشد، ولی در بعضی نمازهای مستحبی که سورهی مخصوص در آن وارد شده، مثل نماز برای والدین، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار کرده باشد باید همان سوره را بخواند.
۳. احکام قرائت در رکعت سوم و چهارم:
۱. یکبار گفتن تسبیحات اربعه در رکعت سوم و چهارم نماز کافی است، هرچند احتیاط (مستحب) این است که سه مرتبه گفته شود.
۲. کسی که نمیداند تسبیحات اربعه را سه مرتبه گفته یا بیشتر و یا کمتر، چیزی بر او واجب نیست، ولی تا به رکوع نرفته میتواند بنا را بر اقل گذاشته و تسبیحات را تکرار نماید تا یقین کند آن را سه مرتبه گفته است.
۳. کسی که عادت دارد در رکعت سوم و چهارم تسبیحات بخواند، اگر تصمیم گرفت حمد بخواند، ولی به خاطر غافل شدن از این تصمیم، بر طبق عادت خود به خواندن تسبیحات مشغول شود نمازش صحیح است، و همینطور اگر عادت به خواندن حمد دارد و تصمیم میگیرد تسبیحات بخواند.
۴. اگر شخصی هنگام نماز بر اثر غفلت در رکعت سوم یا چهارم حمد و سوره بخواند و بعد از نماز متوجه شود نمازش صحیح است و نیاز به اعاده ندارد.
۵. اگر نمازگزار در حالی که ایستاده است شک کند که حمد یا تسبیحات را خوانده، باید حمد یا تسبیحات را بخواند، ولی اگر در هنگام گفتن استغفار مستحب، شک کند آیا تسبیحات خوانده یا نه لازم نیست آن را بخواند.
۶. اگر در رکوع رکعت سوم و چهارم شک کند که حمد یا تسبیحات خوانده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند، ولی اگر در هنگام رفتن به رکوع در حالی که هنوز به حد رکوع نرسیده است شک کند، بنابر احتیاط واجب باید برگردد و حمد یا تسبیحات بخواند.
۴. جهر و اخفات (بلند و آهسته خواندن) در قرائت:
الف) حمد و سوره در رکعت اول و دوم
نماز صبح و مغربو عشا
نمازگزار مرد است: باید بلند بخواند.
نمازگزار زن است: میتواند بلند یا آهسته بخواند، ولی اگر نامحرم صدایش را میشنود بهتر است آهسته بخواند.
نماز ظهر و عصر: باید آهسته بخواند غیر از «بسم الله»، چه نمازگزار مرد باشد و چه زن.
ب) تسبیحات اربعه یا حمد تنها در رکعت سوم و چهارم: باید آهسته بخواند، چه نمازگزار مرد باشد و چه زن، ولی در صورتی که حمد بخواند میتواند در نماز فرادی «بسم الله الرحمن الرحیم» را بلند بگوید، اگر چه احتیاط در آن است که «بسم الله» را هم آهسته بگوید و در نماز جماعت این احتیاط، واجب است.
۱. واجب است مردان حمد و سورهی نماز صبح و مغرب و عشا را بلند، و حمد و سورهی نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند و زنان نیز باید حمد و سورهی نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند، اما حمد و سورهی نماز صبح و مغرب و عشا را میتوانند بلند یا آهسته بخوانند، ولی اگر نامحرم صدای آنها را بشنود بهتر است آهسته بخوانند.
۲. بر مرد و زن واجب است که در رکعت سوم و چهارم نمازها، تسبیحات یا حمد را آهسته بخواند، ولی در صورتی که حمد بخواند میتواند در نماز فرادی «بسم الله الرحمن الرحیم» را در آن بلند بگوید، اگر چه احتیاط در آن است که «بسم الله» را هم آهسته بگوید، و در نماز جماعت این احتیاط، واجب است.
توجه:
وجوب بلند خواندن در نمازهای مغرب و عشا و صبح، و وجوب آهسته خواندن در نماز ظهر و عصر، مختص به قرائت حمد و سوره است، همانگونه که وجوب آهسته خواندن در غیر از دو رکعت اول نماز مغرب و عشا، فقط مخصوص قرائت حمد یا تسبیحات در رکعت سوم یا چهارم است، ولی در ذکر رکوع و سجده و تشهد و سلام و دیگر ذکرهای واجب در نمازهای پنجگانه، مکلف بین آهسته یا بلند خواندن مخیّر است.
در وجوب جهر و اخفات در نمازهای واجب فرقی بین نماز ادا و قضا وجود ندارد، هرچند نماز قضا، احتیاطی باشد.
ملاک اخفات (آهسته خواندن) عدم وجود جوهر صدا نیست، بلکه ملاک، آشکار نکردن آن است. در مقابل، ملاک جهر (بلند خواندن) آشکار کردن جوهر صدا است.
اگر درجایی که باید نماز را بلند بخواند، عمداً آهسته بخواند یا در جایی که باید آهسته بخواند عمداً بلند بخواند نمازش باطل است، ولی اگر از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد نماز صحیح است، و اگر در اثنای خواندن حمد و سوره ملتفت شود که اشتباه کرده، لازم نیست مقداری را که بر خلاف دستور، بلند یا آهسته خوانده دوباره بخواند.
اگر کسی در خواندن حمد و سوره، بیشتر از معمول صدا را بلند کند، مثل آن که آنها را با فریاد بخواند، نمازش باطل است.
۵. واجبات قرائت:
الف) در قرائت ، واجب است که کلمات، تلفظ شوند به طوری که قرائت بر آن صدق کند، از این رو قرائت قلبی یعنی گذراندن کلمات در قلب بدون تلفظ آنها که عنوان قرائت بر آن صدق نمیکند کافی نیست. نشانهی صدق قرائت این است که خودش بتواند آنچه رامیخواند و بر زبان جاری میکند – اگر دچار سنگینی گوش یا سر و صدای محیط نیست- بشنود.
توجه:
کسی که بر اثر ابتلا به بیماری لالی قادر به تکلم نیست، ولی حواس سالمی دارد، اگر نمازش را با اشاره بخواند صحیح و مجزی است.
ب) واجب است که قرائت، صحیح و بدون غلط باشد و کسی که به هیچ قسم نمیتواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور که میتواند بخواند، و احتیاط مستحب آن است که نماز را به جماعت به جا آورد.
توجه:
کسی که حمد و سوره و چیزهای دیگر نماز را به خوبی نمیداند و میتواند یاد بگیرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد باید یاد بگیرد، و اگر وقت تنگ است بنابر احتیاط واجب در صورتی که ممکن باشد باید نمازش را به جماعت بخواند.
ملاک صحت قرائت ، عبارت است از رعایت قواعد زبان عربی و ادای حرف از مخارج آن به طوری که اهل لسان (عرب زبانان) آن را ادای آن حرف بدانند نه حرف دیگر.
در قرائت ، رعایت محسنات تجوید لازم نیست.
اگر یکی از کلمات حمد و سوره را نداند، یا عمداً آن را نگوید، یا عمداً به جای حرفی حرف دیگر بگوید، مثلاً به جای «ض» «ز» بگوید، یا زیر و زبر کلمات را تغییر دهد یا تشدید را نگوید، نماز او باطل است.
کسی که در قرائت حمد و سوره و یا در اعراب و حرکات کلمات نماز اشتباه میکرده است، مثلاً کلمهی «یُولَدْ» را به جای فتح لام به کسر لام میخوانده، اگر عامد یا جاهل مقصر (قادر بر یادگیری) بوده بنابر احتیاط واجب، نماز باطل است، و الا نماز صحیح است. البته اگر نمازهای گذشته را با اعتقاد به صحت، به صورت مذکور خوانده باشد محکوم به صحت است و اعاده و قضا ندارد.
مَالِکِِ» در آیهی شریفهی «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» «مَلِکِ» هم قرائت شده، و قرائت به هر دو صورت در نماز از باب احتیاط اشکال ندارد.
در قرائت نماز لازم نیست که اگر آیهیی را به آیهی بعدی وصل کرد، حرکت آخر آیه را ظاهر کند، مثلاً اگر بگوید: «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» و نون آخر آیه را ساکن کند و بلافاصله بگوید: «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعینُ» اشکال ندارد. این کار را «وصل به سکون» مینامند، و همینطور است در مورد کلماتی که آیه از آنها تشکیل شده است، اگر چه در مورد اخیر احتیاط (مستحب) آن است که وصل به سکون نکند.
هرگاه نمازگزار هنگام خواندن «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» آن را بدون عطف فوری، با وقف بخواند و سپس «وَ لاَ الضَّالِّینَ» را قرائت نماید، در صورتی که وقف و فاصله به مقداری باشد که به وحدت جمله ضرر نزند اشکال ندارد.
اگر پس از آن که آیهیی را تمام کرد شک کند که آن را درست خوانده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند، و همینطور است اگر جملهیی از آیه را تمام کرد و پس از آن شک در درست خواندن آن کرد، مثل این که پس از «اِیَّاکَ نَعْبُدُ» شک کرد که آیا آن را درست ادا کرده است یا نه. البته در همهی این صورتها اگر آنچه را که در صحیح ادا کردن آن شک دارد، احتیاطاً دوباره بخواند اشکال ندارد.
ج) هنگام قرائت حمد و سوره یا تسبیحات، بدن باید آرام و مستقر باشد، و در صورتی که بخواهد کمی جلو یا عقب برود یا بدن را کمی به طرف راست و چپ حرکت دهد، باید ذکری را که به خواندن آن مشغول است در حال این حرکت، قطع کند.
۶. آداب قرائت:
الف) بخشیاز مستحبات قرائت
۱. در رکعت اول پیش از حمد بگوید: «اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ».
۲. در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرِّحِیمِ» را بلند بگوید.
۳. حمد و سوره را شمرده بخواند.
۴. در آخر هر آیه وقف کند یعنی آن را به آیهی بعد متصل نکند.
۵. در حال خواندن حمد و سوره به معانی آیات توجه داشته باشد.
۶. پس از قرائت سورهی حمد، چه در جماعت و چه در فرادی، و چه امام باشد یا ماموم بگوید: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ».
۷. پس از سورهی «قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ» یک یا دو یا سه مرتبه بگوید: «کَذلِکَ اللهُ رَبِّی».
۸. پس از قرائت حمد و نیز بعد از سوره، لحظهیی مکث کند و سپس به ادامهی نماز بپردازد.
۹. در رکعت سوم و چهارم بعد از تسبیحات، استغفار کند، مثلاً بگوید: «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ» یا بگوید: «اَللّهُمَّ اغْفِرْلِی».
ب) بخشی از مکروهات قرائت
۱. نخواندن سورهی «قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ» در هیچیک از نمازهای یک شبانه روز، مکروه است.
۲. تکرار یک سوره در دو رکعت نماز، مکروه است، مگر سورهی «قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ».
رکوع
الف) معنای رکوع و حکم آن: در هر رکعت، بعد از قرائت یک رکوع واجب است، و رکوع یعنی خم شدن به اندازهیی که بتواند دستها را به زانو بگذارد.
توجه:
اگر بعد از رسیدن به حد رکوع و آرام گرفتن بدن، سر بر دارد و بار دیگر به قصد رکوع خم شود، نمازش باطل است؛ (چون رکوع، رکن است و زیاد شدن آن نماز را باطل میکند).
ب) واجبات رکوع:
۱. خم شدن به اندازهیی که بتواند دستها را به زانو بگذارد۲. ذکر۳. آرامش بدن در حال گفتن ذکر رکوع۴. ایستادن بعد از رکوع
۵. آرامش بدن بعد از رکوع
۱. خم شدن به اندازهیی که بتواند دستها را به زانو بگذارد:
۱. در هر رکعت بعد از قرائت باید به اندازهیی خم شود که بتواند دست را بر زانو بگذارد، و اگر سر انگشتها هم به زانو برسد کافی است.
۲. احتیاط (واجب) آن است که در حال رکوع دستها را بر زانو بگذارد.
۳. خم شدن باید به قصد رکوع باشد، پس اگر به قصد کاری دیگر مثلاً برای کشتن جانوری یا برداشتن چیزی خم شود نمیتواند آن را رکوع حساب کند، بلکه بایستد و دوباره برای رکوع خم شود، و به واسطهی این عمل، رکن زیاد نشده و نماز باطل نمیشود.
۴. کسی که در حال نشسته رکوع میکند، کافی است به قدری خم شود که صورتش محاذی زانوها برسد.
۲. ذکر:
ذکر واجب در رکوع عبارت است از یکبار گفتن «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» یا سه بار گفتن «سُبْحَانَ اللهِ» و اگر به جای آن، ذکر دیگری از قبیل «اَلْحَمْدُ لِلّهِ» و «اَللهُ اَکْبَرُ» و غیر آن را به همان مقدار بگوید نیز کافی است.
۳. آرامش بدن در حال گفتن ذکر رکوع:
۱. در رکوع هنگامی که ذکر واجب را میگوید، باید بدن آرام باشد، بلکه حتی در هنگامی که اذکاری را به قصد استحباب آن در رکوع میگوید، مانند تکرار «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» و امثال آن، احتیاط واجب آن است که بدن را آرام نگهدارد.
۲. اگر در حالی که ذکر واجب رکوع را میگوید، بدن او بی اختیار حرکت کند و حال طمأنینهی واجب را بر هم بزند، باید پس از آرام گرفتن بدن، ذکر واجب را دوباره بگوید.
۳.کسیکه میداند طمأنینه در حال ذکر رکوع واجب است
اگر پیش از رسیدن به حد رکوع و آرام گرفتن بدن، ذکر رکوع را شروع کند
عمداً باشد: نمازش باطل است.
سهواً باشد: باید پس از رسیدن به حد رکوع و آرام گرفتن بدن، ذکر واجب را دوباره بگوید.
اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب سر از رکوع بردارد
عمداً باشد: نمازش باطل است.
سهواً باشد:
اگر پیش از خارج شدن از حد رکوع متوجه شود که ذکر را تمام نکرده:
باید در همان حال آرام بگیرد و ذکر رکوع را بگوید.
اگر پس از خارج شدن از حد رکوع متوجه شود که ذکر را تمام نکرده: نمازش صحیح است.
۴. کسی که به خاطر بیماری و امثال آن نمیتواند به اندازهی گفتن سه «سُبْحَانَ اللهِ» در حال رکوع بماند، کافی است که یک مرتبه «سُبْحَانَ اللهِ» بگوید، و اگر فقط یک لحظه میتواند در حال رکوع باشد احتیاط واجب آن است که ذکر را در همان لحظه شروع کند و در حال سر برداشتن تمام کند.
۵. ایستادن و آرامش بعد از رکوع:
بعد از تمام شدن ذکر رکوع، باید راست بایستد و پس از آن که بدن آرام گرفت به سجده برود، و اگر عمداً پیش از ایستادن، یا پیش از آرام گرفتن بدن به سجده برود نمازش باطل است.
ج) کسی که رکوع را فراموش کرده است:
۱. پیش از رسیدن به سجدهی اول یادش بیاید: باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع برود، و چنانچه به حالت خمیدگی به رکوع برگردد کافی نیست، و اگر به این رکوع اکتفا کند نمازش باطل است.
۲. پس از رسیدن به سجدهی دوم یادش بیاید: نمازش باطل است؛ (زیرا یک رکن را ترک کرده و وارد رکن بعدی شده است).
۳. پیش از رسیدن به سجدهی دوم یادش بیاید (یعنی در سجدهی اول یا بعد از آن و پیش از آن که وارد سجدهی دوم شود): باید برخیزد و بایستد و رکوع کند و پس از آن، دو سجده را به جا آورد و نماز را تمام کند، و بعد از نماز به احتیاط (واجب) دو سجده سهو برای سجدهی زیادی بگزارد.
د) برخی از مستحبات رکوع:
۱. پیش از رفتن به رکوع در حالی که ایستاده است تکبیر بگوید.۲. اگر نمازگزار مرد است زانوها را به عقب بدهد و اگر زن است زانوها را به عقب ندهد.۳. سر را پایین نیندازد و مساوی پشت خود نگه دارد.۴. کف دست را به زانوها تکیه دهد.۵. نگاه خود را به میان قدمهای خود بدوزد.۶. پیش از رکوع یا بعد از آن صلوات بفرستد.۷. پس از آن که از رکوع سر برداشت و ایستاد در حال آرامش بدن بگوید: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه ُ۸. اگر نمازگزار زن است، دست را از زانوها بالاتر بگذارد.
سجده
الف) معنای سجده و حکم آن: نمازگزار باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب، بعد از رکوع، دو سجده کند، و سجده آن است که پیشانی را از روی خضوع بر زمین بگذارد.
توجه:
دو سجده در یک رکعت، مجموعاً «رکن» است، بدین معنی که اگر عمداً یا از روی فراموشی، هر دو را ترک کند یا دو سجدهی دیگر به آن اضافه کند، نماز باطل میشود.
اگر عمداً یک سجده کم یا زیاد کند، نماز باطل است، و اگر سهواً این کار را انجام دهد نماز باطل نیست، ولی دارای احکامی است که بعداً گفته خواهد شد.
ب) واجبات سجده:
۱. گذاشتن هفت عضو از بدن بر زمین.۲. ذکر.۳. آرامش بدن در حال ذکر سجده.۴. بر زمین بودن هفت عضو در هنگام ذکر.
۵. سر برداشتن و نشستن و آرامش بین دو سجده.۶. مساوی بودن جاهای سجده، مگر به اندازهی چهار انگشت بسته.
۷. پاک بودن جایی که پیشانی را بر آن میگذارد.۸. حایل نبودن چیزی بین پیشانی و آنچه بر آن سجده میکند.
۹. گذاشتن پیشانی بر چیزی که سجده بر آن صحیح است.۱۰. نشستن بعد از سجدهی دوم در رکعاتی که تشهد ندارد بنابر احتیاط واجب.
۱. گذاشتن هفت عضو از بدن بر زمین:
۱. در سجده باید هفت موضع بر زمین قرار گیرد
۱. پیشانی.۲ و ۳. دو کف دست.۴ و ۵. دو سر زانو.۶ و ۷. دو سر انگشت بزرگ پا.
توجه:
گذاشتن دستها هنگام نماز بر موزاییکی که دارای سوراخهایریزی است اشکال ندارد.
هرگاه هنگام سجده، علاوه بر انگشت بزرگ پا، بعضی از انگشتان دیگر را نیز بر زمین قرار دهد اشکال ندارد.
۲. اگر پیشانی را عمداً یا سهواً بر زمین نگذارد، سجده نکرده است، اگر چه شش عضو دیگر (دو دست، دو زانو، دو انگشت بزرگ پا) را بر زمین گذاشته باشد، ولی اگر پیشانی را بر زمین بگذارد و جاهای دیگر را سهواً به زمین نرساند یا سهواً ذکر نگوید سجده صحیح است.
۳. کسی که نمیتواند پیشانی را به زمین برساند باید به قدری که میتواند خم شود و مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن صحیح است، روی چیز بلندی گذاشته و طوری پیشانی بر آن بگذارد که بگویند سجده کرده است، ولی باید کف دستها و زانوها و انگشتان پا را اگر ممکن است به طور معمول بر زمین بگذارد و اگر چیزی که مهر را روی آن بگذارد وجود ندارد، باید آن را با دست بلند کند و پیشانی بر آن بگذارد.
۴. کسی که بر محل سجدهی بلند نیز نمیتواند سجده کند، باید در عوض سجده، با سر و اگر نمیتواند با چشم اشاره کند.
توجه:
فردی که به خاطر وضعیت خاص جسمی که دارد قادر به گذاشتن هفت عضو از بدن خود بر زمین نیست و از صندلی چرخدار استفاده میکند، در صورتی که قادر به گذاشتن مهر روی دستهی صندلی چرخدار یا چیز دیگر مانند بالشت یا چهارپایه و سجده بر آن است، باید سجده را بدین نحو انجام دهد و نمازش صحیح است و در غیر این صورت به هر نحوی که میتواند هر چند با ایما و اشاره، سجده و رکوع را انجام دهد و نمازش صحیح خواهد بود.
۵. هرگاه در زمین گل آلود نماز میخواند، اگر آلوده شدن بدن و لباس برای او موجب مشقت است، میتواند در حالی که ایستاده، برای سجده، با سر اشاره کند و تشهد را ایستاده بخواند.
۲. ذکر
ذکر واجب در سجده عبارت است از یکبار گفتن «سُبْحَانَ رَبِّیَ الاَعْلی وَ بِحَمْدِهِ» یا سه بار گفتن «سُبْحَانَ اللهِ»، و اگر به جای آن ذکرهای دیگر، مانند «اَلْحَمْدُ لِلّهِ»، «اَللهُ اَکْبَرُ» و غیر آن به همان مقدار بگوید کافی است.
۳. آرامش بدن در حال ذکر سجده:
۱. در حال سجود هنگامی که ذکر واجب را میگوید، باید بدن آرام باشد، بلکه حتی در هنگامی که ذکری را به قصد استحباب آن در سجود میگوید، مانند تکرار «سُبْحَانَ رَبِّیَ الاَعْلی وَ بِحَمْدِهِ» و امثال آن، احتیاط واجب آن است که بدن را آرام نگهدارد.
۲. کسیکه میداند آرام بودن بدن در حال ذکر سجود واجب است:
اگر پیش از آن که پیشانی به زمین برسد و بدن آرام بگیرد ذکر بگوید
عمداً باشد: نمازش باطل است.
سهواً باشد:
در حال سجده متوجه شود: باید دوباره در حال آرامش بدن، ذکر را بگوید.
بعد از آن که سر از سجده برداشتمتوجهشود: نمازش صحیح است.
پیش از تمام شدن ذکر، سر از سجده بردارد
عمداً باشد: نمازش باطل است.
سهواً باشد: نمازش صحیح است.
۳. اگر بر روی تشک و امثال آن سجده کند که بدن در اول آرام نیست و بعد آرام میگیرد، اشکال ندارد.
۴. بر زمین بودن هفت عضو در هنگام ذکر:
۱. اگر در هنگامی که ذکر سجده را میگوید یکی از هفت عضو را عمداً از زمین بردارد، نماز باطل میشود،ولی موقعی که مشغول ذکر گفتن نیست اگر غیر پیشانی جاهای دیگر را از زمین بردارد و دوباره بگذارد اشکال ندارد.
۲. اگر پیش از تمام شدن ذکر سجده، پیشانی را سهواً از زمین بردارد نمیتواند دوباره به زمین بگذارد و باید آن را یک سجده حساب کند، ولی اگر جاهای دیگر را سهواً از زمین بردارد باید دو مرتبه به زمین بگذارد و ذکر را بگوید.
۳. اگر در هنگام سجده، پیشانی به محل سجده بخورد و بی اختیار از زمین بلند شود، باید دوباره پیشانی را بر زمین بگذارد و ذکر سجود را بگوید، و یک سجده به حساب میآید.
۵. سر برداشتن و نشستن و آرامش بین دو سجده
بعد از تمام شدن ذکر سجدهی اول، باید بنشیند تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رود.
۶. مساوی بودن جاهای سجده، مگر به اندازهی چهار انگشت بسته
در حال سجده باید جای پیشانی از جای زانوها و سر انگشتان پا، بلندتر یا پایینتر از چهار انگشت بسته نباشد.
۷. پاک بودن جایی که پیشانی را بر آن میگذارد
مُهر یا چیز دیگری که بر آن سجده میکند باید پاک باشد، ولی اگر آن را روی فرش نجس بگذارد یا یک طرف آن نجس باشد و پیشانی را بر طرف دیگر بگذارد، اشکال ندارد.
۸. حایل نبودن چیزی بین پیشانی و آنچه بر آن سجده میکند
باید میان پیشانی و آنچه بر آن سجده میکند، چیزی حایل نشود، بنابراین اگر حایلی در این وسط باشد، مانند موی سر یا گلاه یا چرک بودن مهر به حدی که پیشانی به خود مهر نرسد و غیره، سجده و نماز باطل است.
توجه:
هرگاه هنگام سجده متوجه شود که پیشانی وی به خاطر مانع از قبیل چادر، روسری و مانند آن با مهر تماس ندارد، واجب است بدون اینکه سر خود را از زمین بلند کند، پیشانیاش را حرکت دهد تا روی مهر قرار بگیرد و اگر سرش را از زمین بلند کند، چنانچه این کار بر اثر جهل یا فراموشی بوده و فقط در یکی از دو سجدهی یک رکعت آن را انجام داده نمازش صحیح است و اعاده واجب نیست، ولی اگر این کار با علم و عمد بوده و یا در هر دو سجدهی یک رکعت آن را انجام داده نمازش باطل و اعادهی آن واجب است.
۹. گذاشتن پیشانی بر چیزی که سجده بر آن صحیح است
پیشانی باید روی چیزی قرار گیرد که سجده بر آن صحیح است.
۱۰. نشستن بعد از سجدهی دوم در رکعاتی که تشهد ندارد بنابر احتیاط واجب
در رکعت اول و نیز در رکعت سوم نمازهای چهار رکعتی، بنابر احتیاط واجب باید بعد از سجدهی دوم بنشیند و سپس برای رکعت بعد برخیزد.
ج) چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است:
چیزهاییکهسجدهبرآنها صحیح است: ۱. زمین ۲. آنچهاز زمین میروید
به سه شرط: ۱. خوردنی نباشد ۲. پوشیدنی نباشد ۳. معدنی نباشد.
۱. سجدهی نماز باید بر زمین یا گیاهان غیر خوراکی که از زمین میروید گزارده شود، مانند سنگ و خاک و چوب و برگ درختان و امثال آن، و سجده بر چیزهای خوراکی و پوشاکی، هر چند از زمین بروید، مانند پنبه و گندم، و چیزهای معدنی که از جنس زمین محسوب نمیشود، مانند فلزات و شیشه و امثال آن صحیح نیست.
۲. سجده بر سنگ مرمر و دیگر سنگهایی که در ساخت یا زینت بنا به کار میرود صحیح است، و همچنین سجده بر عقیق و فیروزه و دُرّ و امثال آن، هر چند احتیاط (مستحب) آن است که بر این دستهی آخری سجده نکنند.
۳. سجده بر چیزهایی که از زمین میروید و فقط خوراک حیوان است، مانند علف و کاه، صحیح است.
۴. سجده کردن بر برگ سبز چای بنابر احتیاط واجب صحیح نیست، ولی سجده بر برگ درخت قهوه که خود برگ، استفاده خوراکی ندارد صحیح است.
۵. سجده بر گُلهایی که خوراکی نیستند و نیز داروهای گیاهی که از زمین میروید و فقط برای معالجهی بیماریها به کار میآید، مانند گل ختمی و گل بنفشه صحیح است، ولی بر گیاهانی که در موارد غیر معالجه نیز برای خواص طبّی که در آن است به مصرف خوراکی میرسد، مانند خاکشیر و امثال آن، درست نیست.
۶. گیاهانی که در بعضی از مناطق یا میان بعضی از مردم، خوردنی شمرده میشود،ولی دیگران از آن استفادهی خوردنی نمیکنند، جزو خوراکیهاست و سجده بر آن صحیح نیست.
۷. سجده بر آجر و سفال و گچ و آهک و سیمان صحیح است.
۸. سجده بر کاغذی که از چوب و گیاهان – غیر از کتان و پنبه – ساخته میشود، درست است.
۹. اگر چیزی که سجده بر آن صحیح است ندارد، با به واسطهی سرما یا گرما و مانند اینها نمیتواند بر آن سجده کند، چنانچه لباس او از جنس پنبه یا کتان است یا چیزی از جنس پنبه و کتان دارد باید بر آن سجده کند، و احتیاط (واجب) آن است که تا سجده بر لباسی که از پنبه و کتان باشد ممکن است بر غیر آن یعنی غیر لباسی که از این جنس باشد سجده نکند، و اگر ندارد بنابر احتیاط واجب بر پشت دست خود سجده کند.
۱۰. اگر در بین نماز چیزی که بر آن سجده میکند گم شود و چیزی که سجده بر آن صحیح است در دسترس نداشته باشد، چنانچه وقت وسعت داشته باشد باید نماز را بشکند، و اگر وقت تنگ است به ترتیبی که در مسألهی قبل گفته شد، عمل کند.
۱۱. جایی که انسان باید تقیه کند میتواند بر فرش و مانند آن سجده نماید، و لازم نیست برای نماز به جای دیگر برود، ولی اگر در همان محل بتواند طوری که به زحمت نیفتد بر حصیر یا سنگ و امثال آن سجده کند، باید بر این اشیا سجده نماید.
۱۲. اگر در سجدهی اول، مُهر به پیشانی بچسبد باید برای سجدهی دوم مهر را از پیشانی بر دارد، و اگر مهر را از پیشانی جدا نکند و به همان حال به سجدهی دوم برود اشکال دارد.
توجه:
نیکوترین سجده، سجده بر خاک و روی زمین است که نشانهی خضوع و خشوع در برابر حضرت باری تعالی است، و هیچ خاکی برای سجده در فضیلت به تربت مقدس سید الشهداء(ع) نمیرسد.
۴. برخی از مستحبات سجده
۱. پیش از سجده و پس از آن در حالی که بدن آرام گرفته است، تکبیر بگوید.
۲. میان دو سجده در حالی که بدنش آرام است، بگوید: «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ».
۳. سجده را طولانی کند و در آن ذکر و دعا برای حاجتهای دنیا و آخرت بخواند و صلوات بفرستد.
۴. بعد از سجده بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد.
توجه:
قرآن خواندن در حال سجده مکروه است (یعنی ثواب کمتری دارد).
دو نکته در ارتباط با سجده
سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام است، و بعضی از مردم که در آستانهی درِ حرم امامان(ع) پیشانی بر زمین میگذارند، اگر به قصد سجدهی شکر خدای متعال باشد، اشکال ندارد و گرنه حرام است.
در هر یک چهار سورهی الم تنزیل (سورهی سجده)، حم سجده (سورهی فصلت)، النجم، اقرء (سورهی علق)، یک آیهی سجده هست که اگر انسان بخواند یا به آن گوش دهد، باید پس از پایان آیه فوراً سجده کند، و اگر فراموش کرد هر وقت یادش آمد باید سجده نماید.
توجه:
آیات سجده
۱. آیهی ۱۵ از سورهی ۳۲ (سجده)۲. آیهی ۳۷ از سورهی ۴۱ (فصلت)۳. آیهی ۶۲ از سورهی ۵۳ (النجم)۴. آیهی ۱۹ از سورهی ۹۶ (علق)
اگر به آیهی سجدهیی که از رادیو یا تلویزیون یا ضبط صوت و امثال آن پخش میشود، گوش دهد سجده واجب است.
در سجدهی واجب قرآن باید بر چیزهایی سجده کند که در نماز میتواند بر آنها سجده کند، ولی دیگر شرایط سجدهی نماز، مانند رو به قبله بودن، با وضو بودن و امثال آن در این سجده لازم نیست.
در سجدهی واجب قرآن، گذاشتن پیشانی بر زمین کافی است و لازم نیست در آن ذکر گفته شود، ولی گفتن ذکر در آن مستحب است، و بهتر است این ذکر را بگوید: «لاَ اِلَهَ اِلاَّ اللهُ حَقّاً حَقّاً، لاَ اِلَهَ اِلاَّ اللهُ اِیمَاناً وَ تَصْدِیقاً، لاَ اِلَهَ اِلاَّ اللهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقّاً، سَجَدْتُ لَکَ یَا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً، لاَ مُسْتَنْکِفاً وَ لاَ مُسْتَکْبِراً، بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعِیفٌ خَائِفٌ مُسْتَجِیرٌ»
ذکر
۱. معنای ذکر
هر عبارتی که متضمن یاد خداوند «عز وجل» باشد «ذکر» محسوب میشود (مانند الله اکبر، الحمد لله، سبحان الله و…) و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) از بهترین ذکرهاست.
۲. واجبات ذکر:
۱. اذکار نماز را باید طوری بخواند که تلفظ به آن محسوب شود، و نشانهی آن این است که بتواند خودش آنچه را میخواند و بر زبان جاری میکند - اگر دچار سنگینی گوش یا سر و صدای محیط نیست - بشنود.
۲. واجب است همهی ذکرهای واجب نماز به طور عربی صحیح قرائت شود، و اگر نمازگزار کیفیت صحیح تلفظ کلمات عربی را نمیداند واجب است یاد بگیرد، و اگر قادر به یادگیری نیست معذور است.
۳. واجب است تمام ذکرهای واجب و مستحب در حال استقرار و آرامش بدن خوانده شود، و در صورتی که بخواهد کمی جلو یا عقب برود یا بدن را کمی به طرف راست و چپ حرکت دهد، باید ذکری را که به خواندن آن مشغول است در حال این حرکت، قطع کند. بلی گفتن ذکر به قصد ذکر مطلق در حال حرکت اشکال ندارد.
چند نکته در ارتباط به ذکر
اگر ذکرهای رکوع و سجده را به جای یکدیگر بگوید در صورتی که سهواً باشد اشکال ندارد، ولی اگر عمداً باشد جایز نیست مگر این که به قصد مطلق ذکر خداوند «عزوجل» بگوید.
اگر بعد از رکوع و سجود متوجه شود ذکر رکوع یا سجده را اشتباه گفته، چیزی بر او واجب نیست.
در سجده و رکوع بعد از قرائت ذکر واجب، تکرار همان ذکر واجب، افضل است و بهتر است که به عدد فرد ختم شود، و در سجده علاوه بر آنچه گفته شد صلوات و دعا برای حاجتهای دنیا و آخرت مستحب است.
مستحب است پیش از رفتن به رکوع و قبل و بعد از هر سجده تکبیر بگوید. این تکبیر باید در حال رفتن به رکوع یا سجود یا سر برداشتن از آن نباشد، ولی به طور کلی میتواند در هر حال از جمله در حال رفتن به رکوع و سجود یا سر برداشتن از آن، تکبیر و دیگر ذکرها را به قصد ذکر مطلق بگوید.
مستحب است ذکر «بِحَوْلِ اللهِ وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُدُ» (با حول و قوه الهی برمی خیزم و مینشینم) در حال قیام برای رکعت بعدی گفته شود. تشهد
۱. معنای تشهد و حکم آن: در رکعت دوم همهی نمازها و نیز در رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نمازهای ظهر و عصر و عشا، نمازگزار باید پس از سجدهی دوم بنشیند و پس از آرام گرفتن بدن، جملاتی را که در ذکر تشهد گفته خواهد شد، بر زبان جاری کند. این عمل «تشهد» نامیده میشود.
۲. ذکر تشهد: ذکر واجب در حال تشهد این است: «اَشهَدُ اَنْ لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَریکَ لَهُ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِِ مُحَمَّدٍ».
توجه:
مستحب است پیش از جملات فوق بگوید: «اَلْحَمْدُ للهِ»، یا بگوید: «بِسْمِِ اللهِ وَ بِِاللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ وَ خَیْرُ الْاَسْمَاءِِ للهِ»، و نیز مستحب است پس از صلوات بگوید: «وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ».
در تشهد، وقف بر محمد(ص) در جملهی «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ» و سپس قرائت عبارت «وَ آلِ مُحَمَّدٍ» به مقداری که به وحدت جمله ضرر نزند اشکال ندارد.
۳. کسی که تشهد را فراموش کرده است:
۱. اگر برای رکعت سوم بایستد، ولی پیش از رکوع یادش بیاید که تشهد را نخوانده است: باید بنشیند و تشهد را بخواند و دوباره بایستد و آنچه باید در آن رکعت خوانده شود، بخواند و نماز را تمام کند، و پس از نماز به خاطر ایستادن بیجا، بنابر احتیاط مستحب، دو سجدهی سهو به جا آورد.
۲. اگر هنگامی که به رکوع رکعت سوم رفته یا بعد از آن یادش بیاید: باید نماز را تمام کند و بعد از سلام، برای تشهد فراموش شده دو سجدهی سهو به جا آورد، و احتیاط (واجب) آن است که پیش از سجدهی سهو، تشهد فراموش شده را قضا کند.
سلام
۱. منظور از سلام و حکم آن: آخرین جزو نماز که با گفتن آن، نماز پایان مییابد «سلام» است. سلام (واجب) نماز به این است که بگوید: «اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ» و بهتر است که اضافه کند «وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ» یا بگوید: «اَلسَّلاَمُ عَلَیْنَا وَ عَلی عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِینَ».
توجه:
مستحب است پیش از دو سلام فوق بگوید: «اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ».
۲. کسی که سلام نماز را فراموش کرده است: اگر سلام نماز را فراموش کند و هنگامی یادش بیاید که صورت نماز به هم نخورده و کاری هم که عمدی و سهویِ آن نماز را باطل میکند، مثل پشت کردن به قبله، انجام نداده، باید سلام را بگوید و نمازش درست است.
ترتیب
۱. منظور از ترتیب و حکم آن: نمازگزار باید نماز را به ترتیبی که گفته شد انجام دهد و هر یک از اجزای آن را در جای خود بیاورد، پس اگر عمداً این ترتیب را به هم زند، مثلاً سوره را پیش از حمد بخواند یا سجود را پیش از رکوع به جا آورد، نماز باطل میشود.
۲. رعایت نکردن سهوی ترتیب:
مقدم شدن سهوی جزئی بر جزء دیگر:
۱. رکنی را بر رکن دیگر مقدم داشته است، مانند آن که دو سجده را فراموش کند و پس از آن که به رکوع رکعت بعد رفت یادش بیاید: نماز باطل است.
۲. غیر رکنی را بر رکن مقدم داشته است، مانند آن که دو سجده را فراموش کند و تشهد بخواند و آنگاه یادش بیاید که دو سجده را به جا نیاورده است: باید رکن را به جا آورد، و آنچه را اشتباهاً پیش از آن خوانده دوباره بخواند.
۳. رکنی را بر غیر رکن مقدم داشته است، مانند آنکه که حمد را فراموش کند و پس از آن وارد رکوع شد متوجه شود که حمد را نخوانده است: نمازش صحیح است.
۴. غیر رکنی را بر غیر رکن مقدم داشته است، مانند آن که حمد را فراموش کند و به خواندن سوره مشغول شود، ولی پیش از آن که به رکوع برود متوجه شود که حمد را نخوانده است: در این صورت، باید آنچه را فراموش کرده (مثلاً حمد) بخواند و بعد از آن، چیزی را که اشتباهاً جلوتر خوانده (مثلاً سوره) دوباره بخواند.
موالات
نمازگزار باید اجزای نماز، مانند رکوع و سجود و تشهد و غیره را با «موالات» یعنی پی در پی به جا آورد و میان آنها فاصلهی طولانی و غیر متعارف نیندازد، پس اگر میان اجزای نماز به قدری فاصله شود که در نظر بیننده از حالت نماز خواندن خارج شود، نمازش باطل است.
توجه:
اگر میان کلمهها یا حروف یک کلمه سهواً فاصلهی غیر متعارف بیندازد، ولی به طوری نباشد که صورت نماز از بین برود، اگر در وقتی ملتفت شود که وارد رکن بعد از آن شده است، نماز صحیح است و تکرار آن کلمات و جملات لازم نیست، ولی اگر پیش از وارد شدن در رکن بعدی ملتفت شود باید برگردد و آنها را دوباره بخواند.
مبطلات نماز
۱. از بین رفتن یکی از چیزهایی که باید در حال نماز رعایت شود، مثل پوشش واجب یا غصبی نبودن مکان.
۲. باطل شدن وضو.۳. پشت به قبله نماز خواندن.۴. حرف زدن.۵. دست بسته نماز خواندن آن گونه که بعضی از فرق اسلامی انجام میدهند.
۶. آمین گفتن بعد از حمد.۷. خندیدن.۸. گریه کردن.۹. به هم خوردن صورت نماز، مانند کف زدن و به هوا پریدن.
۱۰. خوردن و آشامیدن.۱۱. شکهایی که نماز را باطل میکند، مانند شک در رکعتهای نماز دو رکعتی یا سه رکعتی.
۱۲. کم و زیاد کردن ارکان، مانند کم وزیاد کردن رکوع.
۱. از بین رفتن یکی از چیزهایی که باید در حال نماز رعایت شود
اگر در بین نماز، یکی از چیزهایی که باید در حال نماز رعایت شود، از بین برود، مثلاً در حال نماز بفهمد که مکانش غصبی است یا پوشش واجب را ندارد، نماز باطل است.
۲. باطل شدن وضو
اگر یکی از چیزهایی که وضو یا غسل را باطل میکند در اثنای نماز پیش بیاید، مانند آن که در وسط نماز به خواب برود یا بول و امثال آن از او خارج شود، نماز باطل است.
۳. پشت به قبله نماز خواندن
اگر عمداً صورت و بدن خود را با هم یا به تنهایی از قبله بگرداند، به طوری که بتواند طرف راست و چپ خود را به آسانی ببیند، نمازش باطل است، و اگر سهواً هم این کار را بکند بنابر احتیاط واجب نمازش باطل است، ولی اگر اندکی صورت را به دو طرف بگرداند، نماز باطل نمیشود.
۴. حرف زدن
اگر در نماز عمداً حرف بزند، حتی اگر یک کلمه باشد، نماز باطل است.
توجه:
بلند کردن صدا هنگام قرائت آیات یا ذکرهای نماز برای آگاه کردن دیگران، اگر موجب خروج از هیأت نماز نشود اشکال ندارد مشروط به این که قرائت و ذکر به نیت قرائت و ذکر باشد.
اگر شخصی به گروهی سلام کند و بگوید: «اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ جَمِیعاً» و یکی از آنها مشغول نماز باشد، چنانچه کس دیگری جواب وی را بدهد نمازگزار نباید اقدام به جواب گفتن کند.
جواب دادن تحیتی که به صیغهی سلام نیست، در حال نماز جایز نیست، ولی اگر در حال نماز نباشد، اگر کلامی است که عرف آن را تحیت محسوب میکند احتیاط (واجب) جواب گفتن آن است.
چند نکته در ارتباط با سلام
جواب سلام کودکان ممیز، اعم از پسر و دختر، مانند جواب سلام زنان و مردان واجب است.
اگر کسی سلام را بشنود ولی به دلیل غفلت یا هر سبب دیگر، جواب سلام را ندهد به طوری که زمان کمی فاصله شود، چنانچه تأخیر به مقداری باشد که جواب سلام و رد تحیت محسوب نشود، جواب دادن واجب نیست.
اگر هنگام سلام دادن به جای «سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ» از لفظ «سلام» استفاده شود چنانچه عرفاً بر آن تحیت و سلام صدق نماید، جواب دادن واجب است.
اگر شخصی در یک زمان چند بار سلام کند، یک جواب کافی است، و اگر چند نفر در یک زمان، سلام دهند یک جواب به صیغهیی که شامل همهی آنها گردد (مثل سلام علیکم) و به قصد جواب سلام آنها باشد کفایت میکند.
۵.تکتف
دست بسته نماز خواندن آن گونه که بعضی از فرق اسلامی انجام دهند جایز نیست مگر در موارد ضرورت.
۶. آمین گفتن بعد از حمد
گفتن آمین بعد از قرائت سورهی حمد جایز نیست (و نماز را باطل میکند) مگر در حال تقیه.
۷. خندیدن
خنده با صدا و عمدی (یعنی قهقهه) نماز را باطل میکند.
۸. گریه کردن
گریه با صدا و عمدی برای امور دنیوی نماز را باطل میکند ولی اگر از ترس خداوند یا برای امور اخروی گریه کند، اشکال ندارد بلکه از بهترین اعمال است.
۹. به هم خوردن صورت نماز، مانند کف زدن و به هوا پریدن
کاری که صورت نماز را به هم بزند نماز را باطل میکند، مثل کف زدن و به هوا پریدن.
توجه:
هرگاه در اثنای نماز برای فهماندن چیزی به کسی و یا در جواب سؤال او، مختصری دست یا چشم و ابرو را حرکت دهد به گونهیی که با استقرار و آرامش و یا هیأت نماز منافات نداشته باشد، نماز باطل نمیشود.
چند نکته در ارتباط با مبطلات نماز
بستن چشمها در نماز مانع شرعی ندارد (و نماز را باطل نمیکند)، گر چه مکروه است.
مالیدن دستها به صورت بعد از قنوت در حال نماز کراهت دارد، ولی نماز را باطل نمیکند.
برای مکلف، اظهار حسد و کینه و دشمنی با دیگران جایز نیست، ولی این امور باعث بطلان نماز نمیشود.
شکیات نماز
شکیات نماز ۲۳ قسم است:
الف) ۸ قسم شکهای باطل.
ب) ۶ قسم شکهایی که نباید به آن اعتنا کرد.
ج) ۹ قسم شکهای صحیح.
الف) شکهایی که نماز را باطل میکند:
۱. شک در رکعتهای نماز دو رکعتی، مانند نماز صبح و نماز مسافر.
۲. شک در رکعتهای نماز ۳ رکعتی (مغرب).
۳. شک در نماز چهار رکعتی هرگاه یک طرف شک، یک باشد، مثل این که شک کند یک رکعت خوانده یا سه رکعت.
۴. شک در نماز چهار رکعتی پیش از تمام شدن سجدهی دوم در حالی که یک طرف شک دو باشد، مانند شک دو و سه، قبل از اتمام دو سجده.
۵. شک بین دو و پنج یا بیشتر از پنج.
۶. شک بین سه و شش یا بیشتر از شش.
۷. شک بین چهار و شش یا بیشتر از شش.
۸. شک در عدد رکعتهای نماز که اصلاً نداند چند رکعت خوانده است.
ب) شکهایی که اعتبار ندارد:
شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد
۱. شک بعدازمحل، مثل این که بعد از داخل شدن در رکوع، شک در حمد و سوره کند.
۲. شک بعد از سلام.۳. شک بعد از گذشتن وقت نماز.۴. شک کثیر الشک یعنی کسی که زیاد شک میکند.
۵. شک امام و مأموم.۶. شک در نمازهای مستحبی.
توجه:
اگر شخصی بعد از چند سال شک کند که نمازهایش صحیح بوده یا نه، به شک خود اعتنا نکند؛ (زیرا به شک بعد از عمل اعتنا نمیشود).
کثیرالشک باید بنابر انجام کاری بگذارد که در آن شک کرده است، مگر آن که موجب بطلان نماز شود که در این صورت بنابر عدم انجام آن میگذارد، بدون این که در این مورد فرقی بین رکعتها و افعال و اقوال نماز باشد (مثلاً اگر شک کند سجده یا رکوع به جا آورده یا نه، بنا بگذارد که به جا آورده است، هر چند از محل آن نگذشته است، اما اگر شک کند نماز صبح را دو رکعت خوانده یا سه رکعت بنا بگذارد که دو رکعت خوانده است).
شک در اقوال و افعال نافله همان حکم شک در اقوال و افعال نماز فریضه را دارد یعنی اگر از محل آن تجاوز نکرده است به آن اعتنا میشود و اگر از محل انجام آن تجاوز کرده است به آن اعتنا نمیشود (مثلاً اگر شک در حمد یا رکوع کند، چنانچه از محل آن نگذشته است باید به جا آورد و اگر از محل آن گذشته است اعتنا نکند).
ج) شکهایی صحیح
شک در عدد رکعتهای نمازهای چهار رکعتی در ۹ صورت صحیح است:
۱. شک میان دو و سه بعد از سر برداشتن از سجدهی دوم.۲. شک میان دو و چهار بعد از سر برداشتن از سجدهی دوم.
۳. شک میان دو و سه و چهار بعد از سر برداشتن از سجدهی دوم.۴. شک میان چهار و پنج بعد از سر برداشتن از سجدهی دوم.
۵. شک میان سه و چهار در هر جای نماز.۶. شک میان چهار و پنج در حال ایستاده.۷. شک میان سه و پنج در حال ایستاده.
۸. شک میان سه و چهار و پنج در حال ایستاده.۹. شک میان پنج و شش در حال ایستاده.
دو نکته در ارتباط با شکیات نماز
تعداد رکعتهای نماز احتیاط (که برای شک در رکعتهای نماز به جا آورده میشود) به تعداد کمبود احتمالی در نماز است، بنابراین در شک بین دو و چهار، دو رکعت نماز احتیاط، واجب است، و در شک بین سه و چهار، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته واجب است.
اگر کلمهیی از ذکرهای نماز یا آیات قرآنی یا دعاهای قنوت، سهواً غلط خوانده شود سجدهی سهو واجب نیست.
بازدید : 9196
19 تیر 1397 ساعت 10:49 ق.ظ